بسم الله النور
با سلام/
وزن شعر، تکرار مستفعلن فاعلاتن مستفعلن فاعلاتن است که به خاطر تکرار متناوب مستفعلن فاعلاتن در هرمصراع از اوزان دوری یا متناوب می باشد .این وزن از جمله وزن هایی است که شاعران کمتر به سراغش می روند والبته از اوزانی است که ریتم دلنوازی یه شعر می بخشد.نمونه های موفقی از این وزن در آثار سیمین بهبهانی و رهی معیری دیده می شود.یکی از اشعار رهی معیری که با این وزن سروده شده با این مطلع زیبا آغاز می شود :
تادامن از من کشیدی ای سرو سیمین تن من هر شب ز خونابه ی دل پر گل بود دامن من
انتخاب این وزن زیبا برای سرودن شعری که حال وهوای پر زدن در جوار حریم رضوی را برای مخاطب به ارمغان می آورد بسیاز قابل تحسین است.اینکه شاعر تشخیص بدهد چه محتوایی را در چه قالبی بریزد خود کمک زیادی به گوشنواز بودن ودلنشین شدن شعر می کند.این وزن هرچند از اوزان پر کاربرد نیست ولی بی شک از نقاط قوت این اثر زیبا می باشد..
از دیگر نقاط قوت شعر انتخاب ردیف کبوتر است که مدام پرزدن را به ذهن مخاطبمنتقل میکند .شعر با مصراعی بسیاز زیبا وبا استفهامی انکاری آغازمی شود که پر زدن کبوتر وپر زدن دل را در کنار هم تصویر میکند.بعضی تصویر ها وقتی در شعر اتفاق می افتد فضایی را میسازد که به مخاطب مجال اندیشیدن نمی دهد و اورا در احساسی که شاعر به هنگام سرودن تجربه کرده است شریک میکند.پر زدن کبوتر نوعی بی قراری وبی تابی را نشان می دهد ودر کنار آن پر زدن دل ،به زیبایی خلسه ی حاضران در آن فضای ملکوتی را به ذهن متبادر میکند. از اینگونه مصراع ها نمونه های موفق دیگری نیز در شعر دیده می شود: اینجا عجب آستانی است ، اینجا زمین آسمانی اســــــت
یا :گلدسته چون گل شکفتــــــــه ست اینجا چه رازی نهفته ست
واین بیت:الله اکـــبر از این شوق ، الله اکــــــــــبر از این شـــــور
تا پر زنــــــد در رواقــــــــــت ، شــــیداست شیدا کبوتر
ونیز: طوبی له ، خوش به حالش ، پیداســــت از پرّ و بالش
وزن دوری شعر محدودیت هایی را برای شاعر به همراه دارد ویکی این است که بعد از پاره ی اول در هر مصراع باید یک وقفه کوتاه اتفاق بیافتد که این خود، شاعر را گاه به زحمت می اندازد و در این شعر نیز از اینگونه پاره هادیده می شود. به عنوان مثال:
حـــــس می کنـــــم واقعا از ، عالـــــم و آدم بریده است
وقتــــــی فرو مــــــی رود در ، ژرفــــــــای رؤیا کبوتر
گلدسته ای در رواقـــــت را من یقیـــــــــن دارم اقا
با کاروان از دیـــــــاری ، دور آمــــــــــدم پایبــــــوست
دردوتا از مصراع های بالا بعد از پاره ی اول یک حرف اضافه و در مصراع سوم نشانه مفعولی آمده است که در هر سه مورد وقفه ی ایجاد شده در ساختاز سطر اشکال ایجاد میکند.در اولی پاره ی اول مصراع اینست:حس میکنم واقعا از...
در دومی:وقتی فرومیرود در...
همانطور که مشاهده میشود این وقفه ها چندان برای مخاطب گوشنواز نیست واگر چه در خواندن کامل مصراع این اشکال ظاهرا برطرف میشود ولی باید قبول کرد که ساختار مصراع را متزلزل کرده است.ولی درمصراع سوم کاملا ساختار جمله به هم ریخته است:گلدسته ای در رواقت را من یقین دارم آقا..!
یعنی من گلدسته ای را یقین دارم؟ یا گلدسته ای در رواقت را من یقین دارم؟یاگلدسته ای را در رواقت یقین دارم؟
هیچ کدام از سطر های بالا هدف شاعر را برآورده نمی کند .شاعر قرار بوده است بگوید.من یقین دارم کبوتر نشستن بر روی گلدسته ای از رواق های ترا بر هزار فردوس اعلی ترجیح میدهد. والبته این بیت شدیدا ضعف تالیف دارد.و البته تغییری در بدیهیات هم داده است.گلدسته بر روی رواق ها قرار نمی گیرد ونیز هزاران فردوس اعلی چندان تعبیر موفقی نیست.بهشت را همیشه یکی دانسته ایم.! ونیز بهتر بود ترجیح دادن به جای رجحان دادن بیاید. در این مصراع اصلا ساختار فعل ترجیح دادن دچار اشکال شده است.در این شعر چند نمونه دیگر هم هست که محدودیت وزن دوری باعث شده است تا ساختار جمله تغییر کند وفهم معنا برای مخاطب دشوار شود:
یا رب به ســـــر روی گنــــــــبد ، دارد چه سودا کبوتر
سودا در سر داشتن به عنوان یک تعبیر کنایی قابلیت تفرق وجدا سازی ندارد.حال آنکه در این مصراع بین سر وسودا واژه های روی گنبد فاصله انداخته ودارد نیز در جای واقعی خودش نیست.
با کاروان از دیـــــــاری ، دور آمــــــــــدم پایبــــــوست
این مصراع هم به گونه ای است که این تصور را به ذهن میرساند که" دور امدن"گونه ای آمدن است.حال انکه شاعر با حذف صفت دور وجایگزینی ان با واژه ای دیگر میتوانست این دشواری را رفع کند.یا در مصراعی دیگر به واسطه اینکه کبوتر به اجبار ردیف بودن باید درپایان بیاید.جمله چه تغییراتی به خود دیده است: در رشـــکم از اینکه سبقت ، می گیـــــــرد از ما کبوتر.روان بودن مصراع وفصاحت سخن از ویژگی های شعر خوبست.
یا در این بیت: طوبی له ، خوش به حالش ، پیداســــت از پرّ و بالش
در صحن اسمــــــال طلایی ، آمــــد به دنیــــــــــا کبوتر
وارد کردن ترکیب محاوره ای "صحن اسمال طلایی" درشعر ضربه ای واضح بر پیکره ی سطر وارد کرده است.حال اینکه هیچ اجباری شاعر نداشته است از این ترکیب استفاده کتد.
در بیت پایانی شاعر تشبیه هایی می آورد که هرچند درمصراع اول این بیت خوش نشسته وماه کنعان بی نقص دیده میشود ولی در مصراع دوم که کبوتران را به زیلخایان تشبیه کرده است شعری از تصویری که قابلیت زیبایی بیشتری داشت فاصله گرفته است.
در کل نگاهی اجمالی به این شعر نشان از موفقیت شاعر در انتخاب این وزن وسرودن این شعر دارد. وقتی سطرهایی اینگونه پدید می آید: اینجاسـت آنجا که بی شــــک ، نازد به عنـــــــقا کبوتر.. مخاطب خودش را در زیبایی های خلق شده احساس می کند و ناخودآگاه می گوید: الله اکـــبر از این شوق ، الله اکــــــــــبر از این شـــــور
با تشکر از شاعر عزیز به خاطر شعری که اگر زیبایی نداشت اینقدر مورد توجه واقع نمی شد