تي..ک تاک .. تيک تا..ک ، لکنت زبان نفهم
خنجر جری شده ، خنج خنج خنج خنج
می کشد عقب جلو ، انتظارِ زودرنج
می کند یکی به دو ، با دلِ زمان نسنج
تا سه تیغ می کشند ، روی نبض رهگذر
چارمیخ می شوند ، بر صلیبِ پنجره
بی هوا و ناگزیر ، در رگان خود اسیر
تار های عنکبوت ، تار های حنجره
۵ پنجه ی جنون ، ۵ قلب واژگون
داده ۶ جهت به خون ، ۷ یک پرنده است
۸ پای در گِلِ ، ۹ نهنگ ساحلِ
نیلگونی است که ، لای چرخدنده است
دنگ دنگ دنگ دنگ ، ۱۰ زمان خودکشی ست
در کرانه ی اجل ، پخش می شود خبر
غرق می شود جهان ، روی( موج رادیو_
_ایستگاه آخرت ) ، تازه می شود سفر
۱۱ دو خط صاف ، ۱۱ دو ریل تا ..
سوت می کشد قطار ، بعد ، خلسه ای عمیق ..
گِرد می شود “ زمین “ ، صفر می شود “ زمان “
بی حساب می شوند ، با هم این دو نارفیق