با سلام و عرض تبریک و تهنیت پیشاپیش به مناسبت سیزدهم ماه رجب المرجّب سالروز ولادت فرخنده ی امیرالمؤمنین علی علیه السلام و روز پدر خدمت همه ی شما عزیزان دل....
کمتر شعری از سیدمهدی دیده ام که همچون این شعر ، سراپا ناخوشایند و دارای ضعف تألیف باشد!
در مصراع اول بیت مطلع ، وقتی از بیدار بودن می گوید دیگر بی خواب بودن حشو و زاید است. می شد بگوید:
چه بی خواب است و بی تاب است در میخانه شبها را....
در بیت دوم مصراع دوم ، هم نامفهوم است و هم از سلاست کافی برخوردار نیست.بدمستی تبها یعنی چه با آن مستی ای که ناگزیر باید مشددش خواند؟
در بیت سوم سررشته ی کلاف کلا از دست شاعر رها شده است که پنداشته به جای «نمازآیات» ــ که گزاردنش هنگام ترسیدن که در اینجا لرزیدن دل هم از آن نشأت گرفته است ــ می شود از «نماز آیت» استفاده کرد.در این بیت مصراع دوم را ــ که جلب توجهی هم نمی کند ــ می توانست چنین بیاورد:
تورا دیدم رها کردم تمام مستحبها را....
بیت بعد به نظرم هم نامناسبترین و هم چغر ترین بیت در این سروده است.مصراع اول که کلا شعاری از سر خشم و غضب است ؛ مصراع دوم هم علاوه بر «این ِ» حشو ، جمع کردن لقبها به گرد خود هم از آن حرفهاست.لقبها را می شود به خود نسبت داد ؛ اما در قالب اشیاء نیستند که بتوان مثل مثلآ کاسه ـ بشقاب دور خود چید!
دو بیت پایانی هم دست کمی از ابیات قبل ندارد.در مصراعی که از سوختن خویشتن می گوید ــ که یک اشتباه تایپی هم دارد ــ می توانست شاعرانه تر از «سوختن و ساختن» بگوید.
در بیت مقطع شاعر خواسته از مجلس ترحیم ــ شب هفت ــ تصویرسازی فرماید ؛ اما با همه تلاشی که کرده است نتوانسته تصویری به دست دهد که در قاب اذهان جای گیرد.....
برای سیدمهدی ــ که شعر خوب و فاخر کم ندارد ــ و خواننده ی شعرهایش هم در این سایت بوده ام و هم در کانالها و گروههای مختلف تلگرامی ــ ایضآ در فیسبوک که دو سال قبل چندین و چند اثر پی در پی در آن گذاشت و من هم تمجید و تعریفی کردم ــ آرزوی توفیق روز افزون دارم و توصیه می کنم که بیش از پیش وسواس به خرج دهد....
ناگفته نماند که هر وقت نام و آثار سیدمهدی را از نظر می گذرانم محال است که به یاد سیدهادی برادر شاعرش نباشم که نمی دانم چرا یکدفعه از تخم رفت!