دل عاشق
دل گر شکست عشق که حاشا نمیشود
ماهی مرده راهی دریا نمیشود
آمد بهارو موسم گل طرف بوستان
قمری پر شکسته پرش وا نمیشود
بشنو عزیز من تو نگهدار شهر عشق
یوسف همیشه رام زلیخا نمیشود
من را چکار با تو گه تلخ گفتنت
قدم به پیش آدمیان تا نمیشود
بد کرده را سزای عقبت خدا دهد
دارم یقین که کار به فردا نمیشود
تا عشق هست این دل من بر دلم چه غم
عاشق همیشه بیکس و تنها نمیشود
یک شب کنار این دل من باش تا به صبح
یکشب دگر قیامت کبری نمیشود
کردم تو را که سوژه اشعار خویشتن
این کلک و واژه ها دگر انشا نمیشود
بر خوشوا خوش است اگر دا ری باورم
هر چند زخم سینه مدا وا نمیشود
دل گر شکست عشق که حاشا نمیشود
ماهی مرده راهی دریا نمیشود
آمد بهارو موسم گل طرف بوستان
قمری پر شکسته پرش وا نمیشود
بشنو عزیز من تو نگهدار شهر عشق
یوسف همیشه رام زلیخا نمیشود
من را چکار با تو گه تلخ گفتنت
قدم به پیش آدمیان تا نمیشود
بد کرده را سزای عقوبت خدا دهد
دارم یقین که کار به فردا نمیشود
تا عشق هست این دل من بر دلم چه غم
عاشق همیشه بیکس و تنها نمیشود
یک شب کنار این دل من باش تا به صبح
یکشب دگر قیامت کبری نمیشود
کردم تو را که سوژه اشعار خویشتن
این کلک و واژه ها دگر انشا نمیشود
بر خوشوا خوش است اگر دا ری باورم
هر چند زخم سینه مدا وا نمیشود
چند بار اگر تو هم به دل من سفر کنی
هر گز که عشق من به تو حاشا نمیشود
حاج محمد حسین محمدی {خوشنوا}