ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  
آخرین اخبار
۞ :: فراخوان سومین دوره جایزه ادبی مادرانه
۞ :: تازه‌ترین غزل افشین علا با مطلع «دیدی چگونه صبر خداوند لبریز شد ز حیله‌ این قوم؟»
۞ :: غزل محمدمهدی سیار برای طوفان الاقصی
۞ :: علیرضا قزوه جدیدترین شعر خود را برای طوفان الاقصی سرود
۞ :: «فردای بعد از تو» تازه‌ترین مجموعه غزل دکتر اکرامی فر
۞ :: رونمایی از کتاب «صفر مرزی»
۞ :: رونمایی از کتاب شعر «بی گمان» با حضور فرمانده نیروی قدس سپاه
۞ :: اولین دوره جشنواره بین‌المللی شعر«آفتاب نهان» فراخوان داد
۞ :: عباس براتی‌پور درگذشت
۞ :: اشعاری در در سوگ شهادت امام علی(ع)
۞ :: شلوغ‌ترین دیدار شاعران و رهبری / ماجرای اتاق سیگار
۞ :: رهبر انقلاب در دیدار شاعران: غربی‌ها از زن ایرانی کینه دارند و به دروغ خود را طرفدار حقوق زن معرفی می‌کنند
۞ :: روایت 3 شاعر از دیدار شاعران با رهبر انقلاب
۞ :: مقام معظم رهبری: ویژگی ممتاز شعر فارسی تولید سرمایه‌های معرفتی و معنوی است
۞ :: محمدکاظم کاظمی از خاطره یک عکس با سیدحسن حسینی می‌گوید
۞ :: قزوه: مرحوم جواد محبت جایزه پیش از انقلاب را قبول نکرد و شکنجه شد
۞ :: پرواز ابدی خالق دو کاج؛ «محمدجواد محبت»
۞ :: برگزیدگان بیستمین جایزه ملی کتاب سال دفاع مقدس معرفی شدند
۞ :: حکیم نظامی درباره ملیت و زبان خودچه گفته است؟
۞ :: کتاب سال دفاع مقدس ثبت ملی می‌شود



سخن هفته


نیم نگاهی به وضعیت ادبیات در فضای مجازی!
عباس خوش عمل

**در راسته بازار فضای مجازی هرکس دکانی باز کرده است.یکی دکان دونبش کلّه پاچه و سیرابی فروشی و یکی دکّه یا زیرپله ای اجاره ای که در آن احجارکریمه و جواهرات نفیسه ارائه می کند.معلوم است که همیشه در مقابل دکان دونبش کلّه پاچه فروشی مشتری ها کاسه و قابلمه به دست صف می بندند ؛ اما کمتر کسی در مقابل دکّه یا زیرپله ی اجاره ای موصوف توقف می کند تا لااقل نگاهی به آنچه در ویترین است بیندازد!

چند سال پیش قبل از آن که به فضای مجازی قدم بگذارم فکر می کردم این فضا پایگاه فرهیختگان -دانش دوستان و همه ی کسانی است که مطالب فاخری می نویسند یا لااقل دوست می دارند بخوانند.اما متأسفانه هر چه بیشتر از ایام حضورم در این فضا گذشت ناامیدتر شدم.بلانسبت همه ی کسانی که می فهمند و می اندیشند و دانسته های ارزشمندشان را در فضای مذکور ارائه می کنند،این فضا بیشتر شباهت به مطبوعات باری به هرجهتی زرد دارد.
نشانه و علامت روشن و واضح آن هم آمار لایکها و نظرهایی است که داده می شود.مثلا فردی عکس حیوان خانگی اش را می گذارد -عکس خوش چشم و ابرویش را می گذارد-عکس نیمه عریانش را در کهنسالی با جام باده دردست می گذارد-عبارت و جمله ی نامفهوم و سرد و باردی را به خیال دلربایی می گذارد-پیرزنی با یاد و خاطره ی ایام جوانی عکسهای یادگاریش را می گذارد-پیرمردی خبر می دهد که من مدتی غیبت داشتم و حالا آمدم و بعد عکسهای دندان نمای عهد صباوتش را می گذارد-یا حتی در عبارتی کوتاه می نویسد:حالتون چط و...و....و....ره!!!؟....و....و....و.... دقایقی نمی گذرد که می بینید دهها و بل صدها لایک پای مطالب اغلب بی ارزششان می خورد و یا در مدح و نعتشان خوشواها و خوشامدگویی های کذایی پی در پی درج می شود.
آن وقت شایستگانی که فسفر مغز می سوزانند تا بهترین مطالب را بیندیشند و درج کنند و یا در دهها کتاب و جزوه بگردند و فاخرترین نوشته ها را از بزرگان علم و ادب ارائه کنند ، با کمترین استقبال و اقبالی مواجه می شوند و بیش از ده بیست نفر به پستهایشان نگاه نمی کند!
اینها همه واقعا ناامیدکننده است.ارادتمند همه ی شما به این خاطر که چرا من و مطالبم مورد توجه نیستیم زبان به شکوه باز نکرده ام. متأسفانه رویکرد مرد و زن و پیر و جوان جامعه ی ما به مطالب علمی-فرهنگی و ادبی و هنری ، روز به روز کاهش می یابد و وقتی چنین باشد امید بستن به هر تحولی در فضای جامعه بی فایده و بمنزله ی آب در هاون کوبیدن است.
آری؛اینگونه آدمهای ایرانی فارسی زبانی هستیم و آن وقت دلخور و ناراحتیم که چرا تا به حال نتوانسته ایم جایزه ی ارزشمند نوبل ادبی را حداقل برای یک بار به خود اختصاص دهیم.عربها و ترکها که گنجینه ی علم وفرهنگ و ادب و هنرشان روی هم رفته به اندازه ی ده درصد کل داشته های ما ایرانیان در این زمینه نیست ، تا کنون توانسته اند یک یا چند بار نوبل ادبی را به خود اختصاص دهند و بر این موهبت ببالند و کله گوشه به عرش برسانند....
قصد من خدای نکرده اهانت به فرد یا گروهی نبوده و نیست؛ چون هر کس به اندازه ی تلاش و لیاقتش اندوخته هایی دارد که هم خود از آن استفاده می کند و هم در اختیار دیگران می گذارد تا از آن بهره مند شوند.غرض واگویی حقیقت و واقعیتی عینی و ملموس است و درددلی دوستانه با همه ی عزیزانی که -علی قدر مراتبهم-هم از علم و دانش بهره مندند و هم شعور و معرفت بالا و والایی دارند....مادر بزرگی داشتم که در 110 سالگی مرحوم شد.آن زمان که دچار فراموشی و نسیان نشده بود یکی از موعظه ها و پندهایش به ما این بودکه:ننه جان!آدم باید هر دلخوری و نادل گرانی و حرف مچاله شده ای را در درونش دارد به زبان بیاورد تا خدای نکرده آن همه در دلش نماند که به کدورت تبدیل شود و آینه ی دل را پر زنگ و غبار کند....



تاریخ ارسال :   1398/7/8 در ساعت : 11:41:7       تعداد مشاهده : 799



کسانی که این مقاله را می پسندند :



ارسال نظر :

بازدید امروز : 21,929 | بازدید دیروز : 32,944 | بازدید کل : 154,186,765
logo-samandehi