
309
هر که دارد عطش کرب و بلا، بسم الله
محمد علی بهمنی
«گفتن از عاشورا برای من که هنوز کوچکم؛ کار بزرگی است اما همیشه از کودکی فکر میکردم که چرا می گویند «هر که دارد هوس کرب و بلا دارد بسم الله...» همیشه این نکته ذهنم را مشغول میکرد که مگر زیارت کرب و بلا هوس است؟ و من همیشه با خود میگفتم حتما اشتباهی رخ داده؛ که این عشق نمی تواند هوس باشد. تا اینکه یک روز خودم متوجه شدم که این عطش بوده است و درستش این است: «هر که دارد عطش کرب و بلا بسم الله...». کاری که می خوانم فرزند همین تفکر است...
تا گلو گریه کند، بغض فراهم شده است
چشم ها بس که مطهّر شده، زمزم شده است
نه فقط شاعر این شعر عزا پوشیده ست
واژه هایش، همه اندوه محرّم شده است
ظهر داغی ست، عرق ریزی روحم گویاست
از سرم، سایه ی طوبا نفسی، کم شده است
هر که دارد هوس اش، نه! عطش اش، بسم الله
راه عشق ست و به این قاعده ملزم شده است
سوگواران شما، مرثیه خوان خویش اند
بی سبب نیست که عالم، همه ماتم شده است
من ملک بودم و فردوس برین می داند
این ملک شور که را داشت، که آدم شده است
من نه مداحم و نه مرثیه سازم، امّا
سر فراز آن که به طوفان شما خم شده است
.نقل خاطرات ، تنها با ارجاع به سایت شاعران پارسی زبان و ذکر منبع مجاز می باشد
تاریخ ارسال :
1399/7/14 در ساعت : 1:1:3
تعداد مشاهده :
631