همواره مهر بودی و آبان نداشتی
دریای بی کرانه که پایان نداشتی
ای چار فصل زندگی ات عاشقانه سبز
گل بودی و بهار ، بیابان نداشتی
ای از جهان رها و گرفتار درد عشق
جز وصل دوست چاره و درمان نداشتی
امروز صبح زود به من گفت زندگی
کاری به کار عالم امکان نداشتی
با ما بگو حقیقت پنهان خویش را
آری " خودی " همیشه نمایان نداشتی
در لحظه های عاشقی ات ، نیمه های شب
آیا تو از بهشت فراخوان نداشتی؟
تلفیقی از حماسه و گل بود شعر تو
آیا گذر به خاک خراسان نداشتی؟
شعر تو عشق بود و مناجات نیمه شب
شعری بدون نم نم باران نداشتی
سید حسن مبارز
حجت الاسلام و المسلمین محمد مهدی مالامیری، استاد اصول فقه مان بود. این ترم هم با ایشان اصول فقه داشتیم. یکی دو جلسه گذشت و استاد نیامد. استادی که همیشه مرتب بود و منظم. کسی که بسیار عاشق اهل بیت بود و اربعین گذشته که داشتیم کربلا می رفتیم تا گفتم می روم کربلا با لبخند التماس دعا گفت و با اشتیاق اجازه داد در کلاس شرکت نکنم برای انجام کارهای اداری و ویزای کربلا، انگار او مشتاقتر از ما بود برای اینکه برویم کربلا.
یکی دو مرتبه او را همراه خانواده اش دیدم که داشتند از میدان صفاییه به سمت حرم کریمه اهل بیت می رفتند.استاد مالامیری چهره ی دلنشینی داشت و در کلاس درس مهربان بود دشوار است فراموش کردن لبخند ملیح او. تعجب کردم از اینکه چرا استاد مالامیری دیگر نیامد کلاس و به جای ایشان استادی دیگر آمد و امروز یعنی هشتم اردیبهشت با خبر شدم که حجت الاسلام والمسلمین مالامیری در منطقه بصری الحریر استان درعای سوریه جام شهادت را سر کشید. روحش شاد باد.
هشتم اردیبهشت نود و چهار
قم
سید حسن مبارز
تاریخ ارسال خبر :
1394/2/9 در ساعت : 12:49:16
تعداد مشاهده این خبر :
1222
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 4 ماه و 20 روز و 13 ساعت و 30 دقیقه و 32 ثانیه است همراه شماییم 453907832.501 و زمان همچنان در گذر است ...