ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
درودها بانوی فرهنگ و ادب استاد سمیعی⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩🌹🌹🌹🌹 - بسیار زیبا می‌سرایید و مخاط   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
بانو جاویدنیا درودها!🌹🌹🌹🌹 - بسیارزیبا ودلنشین بود،تقریبن غزل عاشقانه درحرمش ازاین حقیر هم همچن   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما - واقعا تا گفتن شعر سپیدی اینچنین - رگ به رگ می گردد آدم را کمر تا آستین - هرچند    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما، گاهی فاصله است میان رئالیسم ادبی و دنیای واقعی، شعرتان زیبا بود اما شاید ضروری ترین نیا   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما - بله اگر از نظر وزنی در نظر بگیرید درو و از باید پشت سر هم و به شکل (دوراز) خونده ب   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : علیرضا حکیم
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
سلام - عیدشما پرنور - ممنون ازنظرتان - ولی مصرع حوض به این راحتی ، کجاش سخت دروزن نشسته لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
واقعا حیف این مفاهیم زیبا و دلنشین که نه کاملا موزون شود و نه سپید باشد - مثلا در بیت دوم: حوض سی   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



یک لقمه به ما داد که ان خون جگربود
معلوم نشد آخرش اینجا چه خبر بود؟
گشتیم ولی غیر غم و غصه مگر بود؟
مرگ از در و دیوار زده زل به زمانه
ازشور خبر نیست ،و هر ثانیه شر بود!
چون کوه ورم کرده دراین حنجره ها بغض
دل خون شده و، لب به لب اما و اگر بود
برعکس شده هر چه که آموخته بودیم
نادانی و جهل و ستم و ظلم هنر بود
ازسفره ی گسترده ی پر بار وطن هم
یک لقمه به ما داد ،که آن خون جگر بود
هرسمت که کردیم نظر دزد نشسته
با خائن وجاسوس که در حال گذر بود
ترسیده و حیران و پر از واهمه دراشک
دیدیم که جنگل پر از انواع تبر بود
درگله اگر گرگ بیفتد، که غمی نیست
یک دشت پراز گله ی رم کرده ی گر بود!
درخاک وطن خون جوانان زده ریشه
معیار عمارت زده ها سکه و زر بود
فریاد کشیدیم چهل سال از این درد
گوش همه درحلقه ی اهریمن و کر بود
دور و بر ما جنگ و جدل بوده همیشه
نفت است سگ ماده و دنیا همه نر بود
ما در وطن خویش غریبیم و گرفتار
یک عمر خیالات همه دیدن در بود
در حسرت آزادی و دلشادی و امید
هرچشم به در دوخته دیدم ،همه تربود.
کلمات کلیدی این مطلب :  ،


   تاریخ ارسال  :   1400/6/20 در ساعت : 3:47:4   |  تعداد مشاهده این شعر :  323


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 3,018 | بازدید دیروز : 28,773 | بازدید کل : 152,154,422
logo-samandehi