وارد نشده چه کسی گفت خدا شاعر نیست
وارد نشده وقتی قدم می زد خدا، ساز غزل را ، من
فرصت نمی شد بشنوم فریاد ِ این دفتر
دیدم رقم خورد ه ست در من عشق، طوفانی
دیدم که جان میگیرم از میلاد ِ این دفتر
از فصل های برگ ریز ِ عشق فهمیدم
زرد است چون پاییز، استبداد این دفتر
یک شب میان خط خطی هایش نوشتم من
این آخرین برگ است از غم باد این دفتر
اما نشد ، تکرار شد ، موج ِغزل در من
دریا شدم در آبی ِ آزاد این دفتر
اکرم بهرامچی