ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
درودها بانوی فرهنگ و ادب استاد سمیعی⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩🌹🌹🌹🌹 - بسیار زیبا می‌سرایید و مخاط   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
بانو جاویدنیا درودها!🌹🌹🌹🌹 - بسیارزیبا ودلنشین بود،تقریبن غزل عاشقانه درحرمش ازاین حقیر هم همچن   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما - واقعا تا گفتن شعر سپیدی اینچنین - رگ به رگ می گردد آدم را کمر تا آستین - هرچند    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما، گاهی فاصله است میان رئالیسم ادبی و دنیای واقعی، شعرتان زیبا بود اما شاید ضروری ترین نیا   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما - بله اگر از نظر وزنی در نظر بگیرید درو و از باید پشت سر هم و به شکل (دوراز) خونده ب   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : علیرضا حکیم
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
سلام - عیدشما پرنور - ممنون ازنظرتان - ولی مصرع حوض به این راحتی ، کجاش سخت دروزن نشسته لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



🦟 کاش آقازاده بودم... 🦟
کاش آقا زاده بودم داشتم مال و منال
ساکن ترکیه بودم یا دوبی یا پرتغال

یار با من بخت لاکردار می شد, یک سفر
از جنوب گرم می رفتم به اقصای شمال

لیک در کاشان مقیمم در دل دشت کویر
می زنم چون مرغ بسمل صبح تا شب بال بال

گر چنین باشد شرایط با کووید نوزده
بی که آخی برکشم از دل ، روم روبه زوال

شغل ثابت چون ندارم بهر امرار معاش
می فروشم چار فصل سال اجناس حلال

در خریف و در شتا با باقلا ،شلغم ، لبو
در ربیع و صیف توت و گوجه سبز آنگه بلال

تا ز در آمد کرونا ریخت پشمم یکسره
کر شدم اول پس آنگه کور و اینک نیز لال

من که تقوا پیشه کردم در تمام عمر خویش
روز وشب بودم دعا خوان همچوملاهای کال

مانده ام اینجا و ره بردند شادان تا کویت
کربلایی قنبر و مش جعفر و حاجی کمال

آن مهاجرها در اطراف خلیج فارسی
با یکی دشداشه برتن کرده و بر سر عقال

گاه در میخانه ساکن گاه اندر دانسینگ
با ملائک یار باشند این مرا باشد محال

شیر را اینجاست پسماند غذای روبهان
تازه انگور است آنجا زیر چنگال شغال

من غزل می خوانم این جا با نوای نی لبک
عشق می رانند آنجا دیو و ددها با غزال

تاجر و دلال و دارای منال آنها شدند
من در اینجا نرگدایی می کنم با ابتهال

باشد امیدم که فردا بهتر از امروز باد
حال بالاجبار این جا می کنم با شعر حال.

موضوعات :  طنز ،

   تاریخ ارسال  :   1400/5/10 در ساعت : 23:17:56   |  تعداد مشاهده این شعر :  394


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 35,951 | بازدید دیروز : 16,797 | بازدید کل : 152,484,747
logo-samandehi