ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
درودها بانوی فرهنگ و ادب استاد سمیعی⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩🌹🌹🌹🌹 - بسیار زیبا می‌سرایید و مخاط   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
بانو جاویدنیا درودها!🌹🌹🌹🌹 - بسیارزیبا ودلنشین بود،تقریبن غزل عاشقانه درحرمش ازاین حقیر هم همچن   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما - واقعا تا گفتن شعر سپیدی اینچنین - رگ به رگ می گردد آدم را کمر تا آستین - هرچند    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما، گاهی فاصله است میان رئالیسم ادبی و دنیای واقعی، شعرتان زیبا بود اما شاید ضروری ترین نیا   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما - بله اگر از نظر وزنی در نظر بگیرید درو و از باید پشت سر هم و به شکل (دوراز) خونده ب   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : علیرضا حکیم
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
سلام - عیدشما پرنور - ممنون ازنظرتان - ولی مصرع حوض به این راحتی ، کجاش سخت دروزن نشسته لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



خواهر جواهرم (معصومه حیدرپور)

(  قصیده ای در وصف خواهر جواهرم  )
 
خواهری دارم دلش جنس بلور
بربلندای هدف از غم به دور
بارالها! من دعا بردرگهت
قامتش ازچشم هربدخواه کور
مادرم دی ماه, را دختربزاد
نام ژیلا نامی از رضوان وحور
مادری شایسته ی کوثر,عسل
همسری کزاونشان دارد امور
او به علمش ناجی طفلان بود
درحقیقت دیده مان را نورنور!
کوثرش گلخانه برپا کرده است
درپی اش میخواهد او گربه سمور
دختر دیگر نشان از مادر است
دانشش علامه ی بحرالبحور
همسری دایم کشیک خدمت است
اوچو پروانه, فرشته هم فکور
در عمل  تیماربیماران  کند
در محیط خانه اش مردی صبور
هرکه خواهد چشم بد براو کند
ازخدا خواهم شود مانند عور
درمیان خواهران زینت بود
سیرتش با صورتش وانگه شعور
با بزرگ و کوچکش همزادبود
هم رفیق وخواهری باماچه جور!
حین خدمت,بروطن استاد دانشگه بود
کاراو با نشرعلمش عشق وشور
علم او در نشر تعلیم وادب
دررکابش خیل مریدانی وفور
با کلامش درسی از عالَم دهد
از تخلص از رجَز ،ازکینه دور
دانش نابش کتابت کرده است
کاملش کرده زاین علمش قصور
دم به دم دلها مسخّرمی کند
چونکه او از کعبه ها،کرده عبور
کل جان ،وقف یتیمان کرده است
دایماً دستش به انفاق ونذور
او به مهرش کشورجان ،پادشاه
چون سلیمانی ملخ  درپای مور
با قدومش رزق وروزی آورد
کل خانه می شود جشن وسرور
تاکه او احسان کند باهرورود
دردل مادر شود جشنِ غرور
درصلات اول وقتش قیامت میکند
درسجود ودررکوعش، عمق غور
همچنان دربُهت پرواز پدر
دسته ی گل می بَرَد اوهفته هابرروی گور
اوپرستار پدر بود و دلش
زنده مانده تا به حالا پا به زور
ای خدا روح پدر را کُن قرین
تا به دیدار سُلالش در ظهور
من چه کارم با ملائک, سرکنم
تو بیا اعمال خود را کن مرور
من به شعرم هرچه گفتم گفته ام
نفخه ی  جنت زدم تا پای صور
فال نیکم ای خدا بهتربکن
باقسم برآیه ی قرآن وتورات وزبور
 

کلمات کلیدی این مطلب :  خواهر جواهرم ،

موضوعات :  سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1400/5/20 در ساعت : 23:52:33   |  تعداد مشاهده این شعر :  328


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 38,703 | بازدید دیروز : 16,797 | بازدید کل : 152,487,499
logo-samandehi