ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : عباس خوش عمل کاشانی
در این رباعی به یک اشکال بارز برخوردم و آن هم تنافر لفظی در مصراع سوم است.کنار هم قرار گرفتن «چو» و    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : عباس خوش عمل کاشانی
رباعی قابل قبولی بود اگر در مصراع دوم بیت اول از کلمه ی «قاره» استفاده نمی شد.این کلمه محلی از اعراب   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : علی معصومی
چهره زرد مرا بین و مرا هیچ مگو - درد بی‌حد بنگر بهر خدا هیچ مگو - - دل پرخون بنگر چشم چو جیحو   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : معین حجت
سلام و عرض ادب خدمت استادم بزرگوارم جناب حاج محمدی ... - مثل همیشه عالی ...درود بر شما ... - این   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
درود حضرت دوست - مصرع هفتم {{در حیرتم که دل غرق خون ما}} لغزش وزنی دارد عزیز . - این تقطیعِ این    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهدی صدری دولق
سلام استاد گرامی.بسیار عالی شد.ممنونم از لطف شما - با اجازتون طبق ویرایش شما این شعر را منتشر کنم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : عباس خوش عمل کاشانی
بهترین خصلت انسان ادب است - هدیه از حضرت لقمان ادب است - بی ادب را به خدا کاری نیست - جز ادب    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : سیدرضاموسوی راضی
درود. - بعنوان مثال عرض کردم بانوجان. - قطعا ذوق سرشار و قریحهء شما راه بهتری برای حذف آن ضم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



گویید به این عید که امسال نیاید
گویید به این عید که امسال نیاید
در کشور غمدیده‌ی ما ره نگشاید
شهری که در آن اشک یتیمان شده جاری
خون می چکد از شاخ و بر و برگ قناری
صبحی که از آن پرده برون آمده ای وای
جای نفس از سینه چو خون آمده ای وای
با خون جوانان وطن کی شود این باغ
در دیده و چشمان یتیمان شده این داغ
در مسجد و مکتب، همه‌جا خون شده جاری
فرمانده این قتل و قتال است، خماری
عمریست دراین خانه کسی خنده نکارید
جز نام پدر خنده به ما هیچ، نبارید
نی عید و برات است و نه ایام بهاری
هر روز و شب اینجاست صدای انتحاری
دربند دو سه نام و حریم شب سردیم
در کارگه خسته بدنبال چه گردیم؟
باید قلمی بر ورق خویش برانیم
با چکش خود سیم دل خویش بخوانیم
تا عید شود فرصت لبخند و زیارت
دل را کند آهنگ نگار از چو به غارت
 
محمدصالح مصلح
 
۹ثور/ اردی بهشت ۱۴۰۱ش
کلمات کلیدی این مطلب :  عید، محرومیت؛ درد و غم ،

موضوعات :  اجتماعی ، آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1401/2/11 در ساعت : 22:57:2   |  تعداد مشاهده این شعر :  506


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

رضا محمدصالحی
1401/2/12 در ساعت : 9:55:13
سلام
سروده با اشاره به/ این عید/ ( بدون قرینه - کدام عید؟) ضعیف شروع شده است و در مصرع بعد به جای به کشور ... در کشور آمده ( بنا بر وزن ) و در ادامه هم با اطلاق /شاخ و بر و برگ /که برای درخت است به قناری این ضعف تالیف وجود دارد و نیز یکباره از شهر به صبح رفتن و ...، ضعف تالیف و عدم ارتباط منطقی عمودی بین بیتها و بعضا گنگ بودن مفهوم ( مثل بیت پایانی) این سروده را رنج می دهد .
خدابخش صفادل
1401/2/14 در ساعت : 10:10:0
این مصراع اشکال وزنی دارد:
هر روز و شب اینجاست صدای انتحاری
بازدید امروز : 470 | بازدید دیروز : 23,026 | بازدید کل : 149,263,623
logo-samandehi