ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : فیروزه سمیعی
درودتان باد جناب استاد پور حفیظ فرهیخته ی گرامی 🌞 - به دیده ی لطف مهر می خوانید مهربان 🌺🍃🌹🍀    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
درودها بانوی فرهنگ و ادب استاد سمیعی⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩🌹🌹🌹🌹 - بسیار زیبا می‌سرایید و مخاط   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
بانو جاویدنیا درودها!🌹🌹🌹🌹 - بسیارزیبا ودلنشین بود،تقریبن غزل عاشقانه درحرمش ازاین حقیر هم همچن   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما - واقعا تا گفتن شعر سپیدی اینچنین - رگ به رگ می گردد آدم را کمر تا آستین - هرچند    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما، گاهی فاصله است میان رئالیسم ادبی و دنیای واقعی، شعرتان زیبا بود اما شاید ضروری ترین نیا   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما - بله اگر از نظر وزنی در نظر بگیرید درو و از باید پشت سر هم و به شکل (دوراز) خونده ب   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : علیرضا حکیم
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



انطباق اجباری
باید از نو پُر شود پیمانه های اشتیاق
تا مگر دل برکنیم از کُنج تاریکِ اتاق

شاد و مستانه مسیر کوچه ها را طی کنیم
رنج های خورده مان را بر زمینی قی کنیم

می شود گاهی فلش بک زد به فصل بچگی
رفت دورانی که بود از ما گریزان خستگی

می شود همچون گذشته با پُفک خوشبخت بود
با کمی صرفِ قناعت، بی کلک خوشبخت بود

گاه باید روبرو گردیم با هم در مسیر
ارتباطاتِ مجازی نیست هرگز دلپذیر


می توان کامِ تمایل را تمامأ تیغه کرد
یا که جفتِ بی خیالی را زمانی صیغه کرد


گه گُداری هم فراموشی بگیریم و جنون
روح خود خالی کنیم از لرزه های واژگون

کاش پیش از اینکه درهم بشکند ما را غمی
ریشه هامان جان بگیرد در ضمیرِ محکمی

باید این دم بر هجومِ غصه ها لبخند زد
می توان با شربتِ تلخِ زمان هم قند زد

دست در دستِ هم از عرضِ مرارت رد شویم
سیل ویرانگر که آمد، منسجم چون سد شویم

می توان از نای جان آلودگی را دور کرد
این هوا بد بود اگر، یک جوّ دیگر جور کرد

بگذریم از هرچه بر ما رفته دورانی مدید
منطبق سازیم خود را با همین وضعِ جدید

ریش ریش است این زمان بی شک دلِ ما از جفا
چنگِ ابهام است گویا آخِر هر ماجرا

گرچه می دانم شُکوه آدمی آزادگی ست
آنچه در ما نیست اینک اندکی آمادگی ست

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1401/3/29 در ساعت : 10:34:24   |  تعداد مشاهده این شعر :  258


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

رضا محمدصالحی
1401/3/29 در ساعت : 13:59:22
باید این دم بر هجومِ غصه ها لبخند زد
می توان در شربتِ تلخِ زمان هم قند زد

درود بر شما
معین حجت
1401/3/29 در ساعت : 15:53:38
سپاسگزارم جناب صالحی بزرگوار
علی نظری سرمازه
1401/3/30 در ساعت : 10:32:40
درود فراوان
خیلی عالی...
با این حساب
من و تو به ارشاد راضی شویم
رفیق فضای مجازی شویم
برای رها گشتن از انطباق
همیشه دو خط موازی شویم
معین حجت
1401/3/30 در ساعت : 18:32:50
سلام و عرض ادب جناب نظری سرمازه گرامی ...
درود بر شما ...
بله دیگه چه کنیم ظاهرا چاره ای نمانده ، چراکه آمادگی لازم فعلا وجود ندارد، مجبوریم خودمان را با زمانه منطبق سازیم
بازدید امروز : 20,076 | بازدید دیروز : 34,746 | بازدید کل : 154,055,937
logo-samandehi