ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : عباس خوش عمل کاشانی
در این رباعی به یک اشکال بارز برخوردم و آن هم تنافر لفظی در مصراع سوم است.کنار هم قرار گرفتن «چو» و    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : عباس خوش عمل کاشانی
رباعی قابل قبولی بود اگر در مصراع دوم بیت اول از کلمه ی «قاره» استفاده نمی شد.این کلمه محلی از اعراب   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : علی معصومی
چهره زرد مرا بین و مرا هیچ مگو - درد بی‌حد بنگر بهر خدا هیچ مگو - - دل پرخون بنگر چشم چو جیحو   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : معین حجت
سلام و عرض ادب خدمت استادم بزرگوارم جناب حاج محمدی ... - مثل همیشه عالی ...درود بر شما ... - این   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
درود حضرت دوست - مصرع هفتم {{در حیرتم که دل غرق خون ما}} لغزش وزنی دارد عزیز . - این تقطیعِ این    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهدی صدری دولق
سلام استاد گرامی.بسیار عالی شد.ممنونم از لطف شما - با اجازتون طبق ویرایش شما این شعر را منتشر کنم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : عباس خوش عمل کاشانی
بهترین خصلت انسان ادب است - هدیه از حضرت لقمان ادب است - بی ادب را به خدا کاری نیست - جز ادب    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : سیدرضاموسوی راضی
درود. - بعنوان مثال عرض کردم بانوجان. - قطعا ذوق سرشار و قریحهء شما راه بهتری برای حذف آن ضم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مجنون / شاعر : رزیتا دغلاوی نژاد
« مجنون »

یک شبی مجنون جنونش را شکست

بی هوا در کوچه بی عاطفه محکم نشست


کینه آن شب دور دورش کرده بود

فارغ از معشوق در طراز دوری جستجویش کرده بود

ضجه ای زد بر لب خشکیده اش

پر ز آه و ناله شد آن خاطر رنجیده اش

گفت یا مجنون از چه خوارم کرده ای

بر ندای عشق پر ز تحقیر نیز بارم کرده ای

شکستن بهر لیلا را چه سود ؟!

وندر این بازی شکستم داده ای در من چه سود !

درد عشقم را به رسوا می زنی

دردم از لیلاست بی رحمی ز خوانم می زنی

خسته ام زین عشق، دل خونم مکن

من که مجنونم ولی تحقیر و مغرورم مکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم

این تو و لیلای بد … من از این پس نیستم

درد نالایق شود در باب رو

ای دیوانه شو در بزم یار اینک فرو

در رگ پنهان و پیدایت پرم

من ز اینک در پی دوری به سمت عاقبت در خیز و شلم

سال ها با جور تو باختم به خود

او به جایم در کنارت اید و بازی به خود


   تاریخ ارسال  :   1401/11/7 در ساعت : 7:34:48   |  تعداد مشاهده این شعر :  71


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 21,915 | بازدید دیروز : 23,630 | بازدید کل : 149,262,042
logo-samandehi