ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : عباس خوش عمل کاشانی
در این رباعی به یک اشکال بارز برخوردم و آن هم تنافر لفظی در مصراع سوم است.کنار هم قرار گرفتن «چو» و    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : عباس خوش عمل کاشانی
رباعی قابل قبولی بود اگر در مصراع دوم بیت اول از کلمه ی «قاره» استفاده نمی شد.این کلمه محلی از اعراب   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : علی معصومی
چهره زرد مرا بین و مرا هیچ مگو - درد بی‌حد بنگر بهر خدا هیچ مگو - - دل پرخون بنگر چشم چو جیحو   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : معین حجت
سلام و عرض ادب خدمت استادم بزرگوارم جناب حاج محمدی ... - مثل همیشه عالی ...درود بر شما ... - این   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
درود حضرت دوست - مصرع هفتم {{در حیرتم که دل غرق خون ما}} لغزش وزنی دارد عزیز . - این تقطیعِ این    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهدی صدری دولق
سلام استاد گرامی.بسیار عالی شد.ممنونم از لطف شما - با اجازتون طبق ویرایش شما این شعر را منتشر کنم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : عباس خوش عمل کاشانی
بهترین خصلت انسان ادب است - هدیه از حضرت لقمان ادب است - بی ادب را به خدا کاری نیست - جز ادب    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : سیدرضاموسوی راضی
درود. - بعنوان مثال عرض کردم بانوجان. - قطعا ذوق سرشار و قریحهء شما راه بهتری برای حذف آن ضم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



●● دو کاج
به محمد جواد محبت از دو کاجی که کاشت
♤♤ کاج های همسایه

سایه ها امتداد ، یافته اند
در غُبارند ، جادّه هایِ غُروب

تَن به خونآبِ خویش مالیدند
درّه و کوه، پا به پایِ غُروب

در میانِ سکوتِ رهگذران
خندَه یِ... مردُمانِ بی مایه

هر دو افتاده اند ، بر سَرِ راه
کاج هایِ بُلندِ همسایه

کاج ها ، کاجهایِ خارجِ ده
آن دو همزادِ ایستاده مُدام

آن دو پیوند خورده ای که، جُدا
نَشُدند از کنار هم ، یک_ گام

فصلِ اندوه و گاهِ شادی ، بود
دایماً دستِ این به شانه یِ آن

باز بود از صفایِ بودنشان
سالها پایِ این به خانه یِ آن

از سَرِ لُطف، سالیانِ دراز
خوابگاهِ کلاغ ها بودند

همنشینِ کرانه یِ سرسبز
فارغ از خَیلِ داغ ها بودند

چار فصل خُدا، ز سبزیِ خویش
خانه شان گَرم و دستشان پُر بود

از سَر و رویشان پس از باران
قطره هایِ زُلال ، شُرشُر بود

گرچه بودند، سال ها با هم
گرچه سیلاب شان نکند از پای°

گرچه هنگامِ گردبادِ بزُرگ
دُزدِ طوفانشان نَبُرد از جای°

ناگهان، تُند بادِ_ حادثه ای_
آن دو همسایه را به خاک انداخت

تَنِ مجروحِ این به زیر آورد
جسمِ مغرورِ آن به تیشه نواخت

اوّلی شُد فدایِ گریه یِ خویش
دوّمی، زخمدارِ تیغِ غُرور

این یکی گرچه ایستاده شکست
آن یکی تکّه_ تکّه گَشت به زور

سایه ها _ امتداد یافته اند
قصّه گویند، عابرانِ گُذر:

از دو کاجی که بود ، از دو رفیق
گر چه از آن دو سایه نیست خبر...


یادم هست که این شعر را اولین بار در نشست کانون شعراء ونویسندگان استان خواندم که اواخر دهه ی هفتاد در شهرستانها تشکیل میشد و آن دفعه در شهر خوب قصرشیرین بود و استاد محبت سرسلسله جنبان محفل بود و خاطرم مانده که جناب محبت چقدر خوشحال شدند و بنده نوازی فرمودند . زمان گذشت و یکبار دیگر استاد محبت مهمان جلسه انجمن ادبی سهراب سپهری شهرستان سرپل ذهاب بودند که آن وقت مسولیتش با من بود که من بار دیگر شعر را برای دوستان خواندم و مورد توجه جناب محبت قرار گرفتند و استاد خوشحال بودند که یکی از شاگردانش روایتی از دو کاج معروف را بیان کرده اند و این شعر جایی چاپ نشد تا اینجا و اکنون و در این (عصر بی محبت) و(قت یتیم)که تایپش می کنم و به یاد معلم خودم و هم تقدیم به روح بلند او و به پاس سالها شاگردی ایشان. و این اندوه با من و نسلِ من است که چرا قدر اوقات با دوست بودن را ندانستیم و شاگردانِ خوبی نماندیم.

چهارشنبه _ ۱۴۰۱/۱۲/۲۴_ سرپل ذهاب







موضوعات :  سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1401/12/24 در ساعت : 12:44:42   |  تعداد مشاهده این شعر :  56


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 21,521 | بازدید دیروز : 23,630 | بازدید کل : 149,261,648
logo-samandehi