ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
درودها بانوی فرهنگ و ادب استاد سمیعی⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩🌹🌹🌹🌹 - بسیار زیبا می‌سرایید و مخاط   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
بانو جاویدنیا درودها!🌹🌹🌹🌹 - بسیارزیبا ودلنشین بود،تقریبن غزل عاشقانه درحرمش ازاین حقیر هم همچن   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما - واقعا تا گفتن شعر سپیدی اینچنین - رگ به رگ می گردد آدم را کمر تا آستین - هرچند    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما، گاهی فاصله است میان رئالیسم ادبی و دنیای واقعی، شعرتان زیبا بود اما شاید ضروری ترین نیا   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما - بله اگر از نظر وزنی در نظر بگیرید درو و از باید پشت سر هم و به شکل (دوراز) خونده ب   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : علیرضا حکیم
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
سلام - عیدشما پرنور - ممنون ازنظرتان - ولی مصرع حوض به این راحتی ، کجاش سخت دروزن نشسته لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



دفترخاطرات


دفتر خاطرات
بچه بودیم و دلی پاک و مصفا داشتیم
حوض سیمانی که نه در خانه دریا داشتیم
از اتاق شخصی و تخت و کمد حرفی نبود
بقچه ای رخت و تشک با یک متکا داشتیم
کش می امد لحظه ها و روزها و هفته ها
خاک واب و باد و اتش بود معنا داشتیم
باغچه در خانه پراز توت وسیب و یاس ورز
ما بهشت کوچکی پر از تماشا داشتیم
چند تا مرغ و خروس و جوجه هم در گوشه اش
روزگاری شاد و پر امید . رویا داشتیم
از پلی استیشن و تبلت نبود انجا خبر
جای ان شیش هفت تا اجی و دادا داشتیم
هر کجا و هر زمان پای پیاده رهسپار
به گمانم جای دو تا هشت تا پا داشتیم
کشمش و نخودچی و انجیر خشک وهسته شور
گوشه ی صندوق خانه لی لی قاقا داشتیم
موقع تنبیه بعد از گول خوردنهای ما
دامن امن بی بی جان و حجاقا داشتیم
گرچه هودی تدی برتن نمی کردیم ما
روی تخم چشمهای عده ای جا داشتیم
کار می کردیم تعطیلات در رویای ان
چرخ چینی در حد بنز و تویوتا داشتیم
این هوا مو بود روی کله های نسل ما
پاچه های دم گشادی با خط تا داشتیم
با لب خشک و تن خیس عرق درمشتمان
چند سکه خرج پپسی و کانادا داشتیم
دور کرسی در شب یلدا و یا در روز عید
سه چهارتا ممد وشیش هفتا زهرا داشتیم
مشکلی تا پیش می امد برای یک نفر
چند تا حلال مشکل دست بالا داشتیم
خاله و ابجی و عمه چند تا ریز و درشت
در دل یکی از انها بیشتر جا داشتیم
سر به زیر و با حیا بودیم ویک دنیا سکوت
گرچه وقت عاشقی چشمان رسوا داشتیم
ازدواجی ساده و یک عالمه مهر و امید
یک اتاق کوچک انجا پیش بابا داشتیم
زیر خط یا روی خط حسرت نمی خوردیم ما
چون توکل بر خداوند توانا داشتیم.

کلمات کلیدی این مطلب :  ،


   تاریخ ارسال  :   1402/1/7 در ساعت : 22:27:25   |  تعداد مشاهده این شعر :  235


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

کریم شاهزاده رحیمی
1402/1/10 در ساعت : 12:23:17
واقعا حیف این مفاهیم زیبا و دلنشین که نه کاملا موزون شود و نه سپید باشد
مثلا در بیت دوم: حوض سیمانی که نه در خانه دریا داشتیم
وزن به زحمت و با خوانش محاوره ای میتواند درست به نظر بیاید
اگر تعداد ابیات را کمتر کنید قطعا زمان بیشتری برای بررسی وزن و محتوا خواهید داشت
پروین برهان شهرضایی
1402/1/12 در ساعت : 1:7:30
سلام
عیدشما پرنور
ممنون ازنظرتان
ولی مصرع حوض به این راحتی ، کجاش سخت دروزن نشسته
متوجه نشدم،
کلا اهل ساختن نیستم،شعر باید خودش بیاید.
علیرضا حکیم
1402/1/13 در ساعت : 0:48:25
درود بانو ....شعری خوب بود و مشکل وزنی ندارد... رسم و رسوم قدیم خاطره انگیز بود ...
احسنت.
بازدید امروز : 35,706 | بازدید دیروز : 16,797 | بازدید کل : 152,484,502
logo-samandehi