ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : فیروزه سمیعی
درودتان باد جناب استاد پور حفیظ فرهیخته ی گرامی 🌞 - به دیده ی لطف مهر می خوانید مهربان 🌺🍃🌹🍀    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
درودها بانوی فرهنگ و ادب استاد سمیعی⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩🌹🌹🌹🌹 - بسیار زیبا می‌سرایید و مخاط   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
بانو جاویدنیا درودها!🌹🌹🌹🌹 - بسیارزیبا ودلنشین بود،تقریبن غزل عاشقانه درحرمش ازاین حقیر هم همچن   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما - واقعا تا گفتن شعر سپیدی اینچنین - رگ به رگ می گردد آدم را کمر تا آستین - هرچند    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما، گاهی فاصله است میان رئالیسم ادبی و دنیای واقعی، شعرتان زیبا بود اما شاید ضروری ترین نیا   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما - بله اگر از نظر وزنی در نظر بگیرید درو و از باید پشت سر هم و به شکل (دوراز) خونده ب   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : علیرضا حکیم
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



پنج شعر کودک

1 ( جوراب دهن لق )

دیگر نمی خواهم
او دوستم باشد
شرمنده ام کرده
با کارهای بد

پیش همه گفته
او رازهایم را
لو داده در هر جمع
انگشت پایم را

دورش می اندازم
کارش دهن لقّی ست
دیگر به این جوراب
هیچ اعتمادی نیست

2 ( سیب خراب )

اولش مفید بود
هیچ مشکلی نداشت
بود سالم و تمیز
چرک و انگلی نداشت

صورتش تپل مپل
مزّه اش لذیذ بود
در نگاه باغ ، او
میوه ای عزیز بود

تا رفیق بد گرفت
ذرّه ذرّه آب شد
با یک انتخاب بد
فاسد و خراب شد

مادرم درست گفت :
《 زود می خورد شکست
هر کسی که مثل سیب
کِرم‌ در دلش نشست 》

3 ( حال مرا گرفت )

یک سمت مردها
یک سمت بانوان
بازی شروع شد
با سوت خاله جان

بابا قبول کرد
دروازه بان شود
با گل نخوردنش
یک قهرمان شود

اما چه فایده
دروازه بان نبود
با شوت خواهرم
گل خورد زود زود

از شوت ها پدر
تنها دو تا گرفت
بابا به جای توپ
حال مرا گرفت

4 ( چوب شور )

خوب خوب خوب
خوب می خورم
باز هم از این
چوب می خورم

چوب ترد آن
هست با نمک
با همین خوش است
خوردن ِ کتک

ما برای هم
جای چوب ِ زور
کاش داشتیم
چند "چوب شور"

5 ( ضدّ آفتاب )

خشک خشک خشک
پوست کویر
بس چروک داشت
بود زشت و پیر

تا جناب ابر
نسخه ای نوشت
نسخه ای که ساخت
از تنش بهشت

استفاده کرد
خوب ِ خوب شد
جنگلی بزرگ
در جنوب شد

نسخه اش چه بود ؟
آب‌‌‌ و آب و آب
یک کِرِم که هست
ضدّ آفتاب

حنظله ربانی

موضوعات :  اجتماعی ، کودکانه ،

   تاریخ ارسال  :   1402/2/15 در ساعت : 20:16:16   |  تعداد مشاهده این شعر :  165


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 17,260 | بازدید دیروز : 32,944 | بازدید کل : 154,182,096
logo-samandehi