ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : فیروزه سمیعی
درودتان باد جناب استاد پور حفیظ فرهیخته ی گرامی 🌞 - به دیده ی لطف مهر می خوانید مهربان 🌺🍃🌹🍀    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
درودها بانوی فرهنگ و ادب استاد سمیعی⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩🌹🌹🌹🌹 - بسیار زیبا می‌سرایید و مخاط   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
بانو جاویدنیا درودها!🌹🌹🌹🌹 - بسیارزیبا ودلنشین بود،تقریبن غزل عاشقانه درحرمش ازاین حقیر هم همچن   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما - واقعا تا گفتن شعر سپیدی اینچنین - رگ به رگ می گردد آدم را کمر تا آستین - هرچند    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما، گاهی فاصله است میان رئالیسم ادبی و دنیای واقعی، شعرتان زیبا بود اما شاید ضروری ترین نیا   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما - بله اگر از نظر وزنی در نظر بگیرید درو و از باید پشت سر هم و به شکل (دوراز) خونده ب   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : علیرضا حکیم
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



چند شعر کوتاه از زانا کوردستانی
▪چند شعر کوتاه از زانا کوردستانی


(۱)
آی هجاهای خفته در گلو
برای که!
چه وقت؟
شعر می‌شوید...


(۲)
سال‌ها بگذرد
کم نمی‌شود یادِ تو!
این ترازو
دقیق محاسبه می‌کند؛
--نبودنت را


(۳)
اعضای وجودم
به پا خواسته‌اند...
***
تا کی دوری‌؛
تا کی تحمل؟


(۴)
چه خواهی دید در آیینه؟
مگر آدمکی مغموم وُ،
--انسانی از دست رفته!؟


(۵)
آینه‌ها را بشکن
در شهر کوران
نه شمع را می‌فهمند
و نه آیینه به کار می‌آید.


(۶)
زنی‌،،،
گیسوان تنهایی‌اش را
شانه می‌کشد
آینه اما،
وضوحی پیدا را
حاشا می‌کند!

(۷)
آرزویت،،،
پریدن بود اما
آب و ارزنی چند،
دل بسته‌‌ی قفس‌ات کرده‌ست!


(۸)
مرثیه‌خوان بهار می‌آید
--پاییز!
با برگ‌ریزانش...


(۹)
سلول به سلول گلویت
انفرادی‌ست
صد شعر بی‌گناه
در حصر مانده‌اند.


(۱۰)
و ندید
کبوتر،
کلاغ خوشه‌چین صلح شده است.


(۱۱)
به وقت خواب شقایق
میان قیلوله‌ی زنبق
هراس داس می‌رقصد
به لای انگشتان پاییز


(۱۲)
میان تقویم پاییز
پشت خواب تاک؛
همه‌ی انگورها
باردار «شراب» شده‌اند!


(۱۳)
تمام نمی‌شود
این خیابان...
***
--قدم زدنِ بی تو؛
دشوارترین عذاب‌ست!.


(۱۴)
خیال کن کیهانم
اما،،،
***
دریغ از،
-یک ستاره!


(۱۵)
آیینه‌های متحرکیم
خالی از ربطِ دوم شخص،
منفعل،
مترسکِ دشتبان...
***
آینده‌ای در ما،،،
--تلالو ندارد!


#زانا_کوردستانی

موضوعات :  سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1402/5/23 در ساعت : 7:41:59   |  تعداد مشاهده این شعر :  80


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 41,114 | بازدید دیروز : 32,668 | بازدید کل : 154,142,253
logo-samandehi