ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : فیروزه سمیعی
درودتان باد جناب استاد پور حفیظ فرهیخته ی گرامی 🌞 - به دیده ی لطف مهر می خوانید مهربان 🌺🍃🌹🍀    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
درودها بانوی فرهنگ و ادب استاد سمیعی⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩🌹🌹🌹🌹 - بسیار زیبا می‌سرایید و مخاط   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
بانو جاویدنیا درودها!🌹🌹🌹🌹 - بسیارزیبا ودلنشین بود،تقریبن غزل عاشقانه درحرمش ازاین حقیر هم همچن   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما - واقعا تا گفتن شعر سپیدی اینچنین - رگ به رگ می گردد آدم را کمر تا آستین - هرچند    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما، گاهی فاصله است میان رئالیسم ادبی و دنیای واقعی، شعرتان زیبا بود اما شاید ضروری ترین نیا   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما - بله اگر از نظر وزنی در نظر بگیرید درو و از باید پشت سر هم و به شکل (دوراز) خونده ب   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : علیرضا حکیم
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



برگردان شعرهایی از ستار احمد شاعر کرد زبان عراقی توسط زانا کوردستانی
استاد "ستار احمد" (به کُردی: ستار ئەحمەد)، شاعر، نویسنده‌ و روزنامه‌نگار کُردزبان در سال ۱۹۶۲ میلادی، در شهر کرکوک دیده به جهان گشود.
از او تاکنون ده کتاب شعر و داستان به زبان‌های کُردی و عربی به چاپ رسیده و هشت کتاب دیگر آماده‌ی چاپ دارند.


▪نمونه‌ی شعر:
(۱)
در جستجوی تو،
همچون پروانه، به پرواز در می‌آیم
و خودم را می‌گویم: شاید همچون گلی
در باغچه‌‌ای بیابمت.
جایی نمانده که برای یافتنت نگشته باشم
و نیافتنت، زخمی بر روح و جان من نشده باشد!
برگ برگ درختان را می‌بوسم
به این امید که اثری از تو بر آنها نشسته باشد!
دست آخر، وقتی از جستجویت دست برداشتم که
بلبلی نحیف و لاغر یافتم
که در آشیانه‌اش جان سپرده بود
با اشک‌های پاکم غسلش دادم،
چونکه یقین داشتم، در فراق تو جان سپرده...


(۲)
در میان طوفان، نسیم می‌شوم و می‌گیرمت!
در رویای پاییزی گنجشککان
روح بیمار من می‌شوی
و تا سحرگاه مبتلای گریه و زاری‌ام می‌کنی!
در شعر، آواز و سرود می‌شوی و
نغمه‌‌های عاشقانه را برایم زمزمه خواهی کرد!
در عشق، تیری زهرآلود می‌شوی
و دل و جانم را بی‌پروا از هم خواهی درید!
در وقت و زمان، آخرین نفس‌ نفس زدن‌هایی!
تو جان منی که آرامشم می‌دهی
تو تنی برای جان من،
مبتلای همیشگی به توام
ای همه کار و بار من...
شعری برایت نوشتم
از برم رفتی و
تو را بە رویا کشاند
بدون اینکە نامە‌ای برای من به جای بگذاری
آنگاه مستانه در میان شعرهایم به رقص در آمدم
ای زن آسمانی،
ای فرشته‌ی زمینی.

(۳)
کلماتم نامه می‌شوند
و نامه‌هایم جلوی آیینه‌ی بالای اتاقت
پشت عینکشان به نظاره‌ات می‌نشینند،
ولی تو آنها را نمی‌خوانی
و آنها زیر پایت، برگ برگ، تکه پاره می‌شوند
و حالا دیگر خونابه‌ی آن نامه‌ها، شعرهای من است
که اتاقت را سرخ کرده
و یک یک وسایلش را همرنگ چشمانت و
روح شیرینت...
بنگر!
اکنون دیوار حیاط خانه‌یتان و درخت‌هایش،
همچون شعر و غزل زیبا شده‌اند...
اما، تو هنوزاهنوز،
با عشق و عطر شعر، در تقابلی و
و هرگز روح سرکش این شاعر را درک نخواهی کرد؟!
آیا نمی‌بینی؟!
موی و زلف بورت،
آواز عشق و رنج و محنت من است!
آن دم که با هر نسیم به پیچ و تاب در می‌آیند...


شعر: #ستار_احمد
برگردان به فارسی: #زانا_کوردستانی

موضوعات :  سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1402/7/6 در ساعت : 12:58:11   |  تعداد مشاهده این شعر :  72


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 17,404 | بازدید دیروز : 32,944 | بازدید کل : 154,182,240
logo-samandehi