از روزهای دیر و دور او را میشناسم. شاعری متعهد است. کلمه را خوب میشناسد و شعرهای متفاوتش همیشه حرف تازهای دارند. شعرهای تازهاش دربارهی امام هادی(ع) حال و هوای دیگری دارند. وقتی در ابتدای شعر معطرش میخوانم که برای اولین بار است که زیارت نامهای به زبان شعر ترجمه شده است و او ترجمه ی شاعرانه ی این زیارت نامه ی زیبا را برای نخستین بار در سایت فارسی زبانان منتشر کرده است برای خود افتخار میدانم که با شاعری چنین، گفتوگویی هرچند کوتاه داشته باشم. او ساکن اردبیل است و در حیطهی کاریاش موفق و شلوغ و متواضع. وی کارشناس مسئول فرهنگی کتابخانههای عمومی استان اردبیل است در عین حال که برای روزنامههای متعددی چه محلی چه عمومی قلم میزند.
چون ساعتی زودتر از قرار البته به اشتباه به او زنگ میزنم از من میخواهد که سر همان ساعت مقرر با او گفتوگو داشته باشم چون گرفتاریای شیرین دارد و در حال انعقاد قراردادی کاری است. ساعتی بعد با صدایی گرم و مهربان پاسخم را میدهد به ایشان میگویم که من خیلی خبرنگاری سؤال نمی کنم. خودتان بگویید هرآنچه لازم است تا ما راجع به این کار بزرگ و مقدس بدانیم و او با لحنی صمیمی چنین میگوید:
«وقتی فایل رسید به دستم راستش هم تعجب کردم هم متاسف شدم. من بهعنوان یک ایرانی، روحیه ی مدارای ایرانی دارم و به آن افتخار میکنم. ما نویسندگان و شاعران مصلح ایرانی زیاد داریم یعنی کسانی که صلح با جهان کل دارند. سالها به فرهنگ مغرب احترام گذاشتهایم و توانستهایم فرهنگ را جذب خودمان کنیم. ما توانستهایم از حملهی مغول مینیاتور را بیرون بکشیم یعنی طوری رفتار کردهایم که همه برایمان احترام قائلند
عرفی میگوید:
«چنان با نیک و بد خو کن که بعد از مردنت عرفی
مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند»
حالا کسی در کشوری مصلح با نام هنرمند، میآید به فردی توهین میکند که چندین میلیون مسلمان برای او احترام قائلند.
من در سایت فارسی زبانان واکنش شاعران را نسبت به این توهین خواندم و بیش از همه سخنان خوب و مؤثر آقای دکترعبدالحمید ضیایی را پسندیدم که متن خوب و معقولی را در این باره نوشتهاند و جملهی آخر متن ایشان خیلی تکان دهنده بود.
جزو برنامه ریزی های من بود که در سال جاری کاری در حوزه ی عاشورا منتشر کنم ولی با این اتفاق ترجیح دادم موضوع مذهبی انتخابی ام امام هادی(ع) باشد.احساس کردم بهعنوان یک نویسنده مدرن که زبان و سبکش نزدیک به سبک این خواننده است کاری انجام بدهم و با همین زبان شبیه، به جنگ این تفکر بروم.
فوکو میگوید که زبان عامل قدرت است
پس ما باید از زبان مدرن استفاده کنیم و مقهور آن نشویم و آن را به صورت ابزار استفاده کنیم که همین موضوع باعث شد سی و سه سال امامت امام هادی(ع) را در سی و سه قطعه شعر به زبان شعر معاصر بنویسم. این شعرها هم مروری است بر زندگی ایشان و هم حرف روز و نیز بازگو کردن ادبی دردهای اجتماع. درواقع این شعرها مؤدبانه، به موضوع روز پرداخته است.
خب من در این راه به منابع زیادی ارجاع داده شدم و سپس به آثار ایشان رسیدم یعنی زیارت جامعه کبیره و زیارت غدیریه.
علمای حوزه اذعان دارند که زیارت غدیریه جزو آثار مغفول محسوب میشود.
پدر ایشان و نیز خودشان در محوطه ی محصور و غالب عباسی زندگی میکردهاند. در فضایی که هیچ صدای شیعهگری به بیرون نمیرسد. در این فضا ایشان نمیتوانند خودشان را و مکتبشان را مستقیم مطرح کنند، بنابراین درست مثل اسلافشان مانند نهج البلاغه و صحیفه ی سجادیه، کتابی ادبی و زیارتنامه را دستآویز قرار میدهند تا از شیعه دفاع کنند. من مفتون زیبایی این موضوع شدم که ایشان در قالب زیارتنامه از مکتبشان و شیعه بتوانند و بخواهند که دفاع کنند.
در نظر گرفتم که زیارتنامه را به زبان گفتاری شعر دربیاورم و به آن لحنی بدهم که انگار یک فارسی زبان دارد زیارتنامه میگوید و مینویسد و یک عوام میخواهد این زیارت نامه را بخواند. مفاهیم را جاهایی سهلالوصول کردم و ...این کار متولد شد.
محل انتشار آن خانهی فرهنگ و هنر روشنا به مدیریت «مهیار سپهری» است. ایشان که متن شعر را در سایت فارسی زبانان دیده بودند از من خواستند که متن را ضبط کنیم و همین شد که متن را به صورت نمایشنامهی صوتی ضبط کردند که البته من هم خودم در این نمایشنامه یک راویام.
این سیدی تقریباً آماده است و انشاءلله تا یک هفتهی دیگر به تعداد زیاد تکثیر میشود.
من دو جای این زیارت نامه را ترجمه نکردهام. یکی آیه قرآن و دیگری صفتی از حضرت علی(ع).
اگر من نویسنده نخواهم از موجودیت امری مقدس و عزیز و محترم دفاع کنم، به نحوی همهی طیفی که من منتسب به آن هستم زیر سؤال میرود. درواقع همهی ما وظیفهای داریم، تا بتوانیم نفسی در این فضا تازه کنیم. توهین به ایشان توهین به پدرهای ما و مادرهای ما و همهی ماست. من هیچگاه نخواستم با ژست شبه روشنفکری حقیقت بزرگتری را کتمان کنم؛ مثلاً عضو انجمن دفاع از حیوانات باشم ولی اگر جلوی رویم سر کسی را ببرند سکوت کنم و چیزی نگویم. نفس توهینکردن به هر شکلی و روشی بد است.
همهی ما یک مسیر را میرویم. در این مسیر مقدس، مقدس است و نامقدس، نامقدس. آنچه که مرا شیفته کرد در ادامهی راه ترجمه به شعر این دعا، این است که در این زیارتنامه از ابتدا تا انتها احترام است و سلام و ادب بر همه و از همه مهم تر اینکه در تاریخ شیعه برای اولین بار در این زیارت نامه است که حضرت علی(ع) به عنوان امیرالمومنین خطاب می شود. شروع زیارتنامه نیز بسیار زیباست و با سلام بر حضرت علی(ع) شروع میشود و تا انتها ایشان را مورد خطاب قرار میدهد و حدود صد و پنجاه صفت ایشان را برمی شمارد و در پایان میفرماید که خداوندا من از دامن علی(ع) از تو شفاعت میخواهم.
زبان کتاب و زبان این اثر، زبان شعر معاصر است و من سعی کردهام فضایی متفاوت به وجود بیاورم. فضایی که در عین حال زبان و درد مردم کوچه و بازار است.»