عبدالقهار عاصی را با خدا حافظ گل سوری می شناختم،اما از ماجرای دلشکستگی و شهادتش بی خبر بودم،تا اینکه بنا شد در گروه بین المللی مولانا بزرگداشتی برایش برگزار شود،خواستم شعری تقدیم به شاعر گل سوری بسرایم،شرح حالش را خواندم و اشک گونه هایم را تر کرد، شاعری به این نازک خیالی را با سیلی بی مهری چه کار،کاش قبل از هر برخوردی از خود می پرسیدیم آیا از این عمل دل برادر یا خواهرم نمی شکند؟ آن سربازی که با سیلی دل عبدالقهار را شکسته بی گمان هر روز خودش را شماتت می کند،اما دیگر چه فایده،میترای مهربان و مهستی عزیز تنها شده اند و دلی که شکسته حالا زیر خاک و خاکستر است،دلشکسته به سمت دفتر می روم و چهارپاره ای می نویسم که برادر جان ما با مهمان بهتر از این ها رفتار می کنیم و بر ما ببخش دلشکستگی ها را. شعرهایش را که می خوانم حس و حال عجیبی دارم،حس قدم زدن در کوچه های کابل،راه رفتن در خیابانهای مشهد و تهران از نگاه یک مهاجر،حس یکی شدن با کائنات،حس شهادت.شاید هم شهادت عاصی اصلا ربطی به آن مامور نداشته باشد او زاده شده بود تا شهید شود، که فرق است بین راه دل و راه بی دلی عشق است فرق بین شهیدان و مرده ها. چه خوب است که هندیران را داریم که هربار بزرگی را دیگر گون به ما می شناساند، جلسه ساعت ۸شب به وقت تهران آغاز می شود،استاد قزوه از قبل همه چیز را آماده کرده است،به رسم پدری،به رسم میزبانی ،ابزار پذیرایی آماده است و ما آنها را در گروه منتشر می کنیم، مهمانهای این محفل هم دست خالی نیامده اند، ارمغانهای ارزشمندی دارند،تصاویر قدیمی از عاصی،صدای شاعر،عکس همسر و فرزند،بهترین ارمغان را میترا بانوی عاصی به گروه هدیه می کند،کلیپی که توسط مهستی عزیز تنها یادگار عاصی ساخته و کارگردانی شده با شعری از شاعر شهید و با صدای بانو میترا،می گوید:یک کار خانوادگی . و من به مفهوم بزرگ خانواده می اندیشم که بعد از بیست و شش سال از شهادت پدر هنوز پا برجاست،راست گفته اند که شهیدان زنده اند. شعرهای میترا در فراق عاصی اشک بر چشم مهمانان می آورد،می گوید از تنهایی خود نمی گویم،دریغم از جپانی عاصی است و روزهایی که هرگز با هم نداشتیم، می گویم بر ما ببخش دلشکستگی هاست را خواهر جان،می گوید ما با هم خواهر و برادریم و از شما دلگیری ندارم. حس می کنم از زبان عاصی سخن می گوید. در این محفل شاعرانی از ایران و افغانستان و هند و پاکستان و کشمیر حاضرند ،افغانستانی ها برای یار سفرکرده شان سنگ تمام می گذارند،مجری جلسه سید سکندر حسینی ست و همه برادران و خواهران افغانستانی را به خوبی می شناسد،سید ضیا قاسمی که روزگاری در ایران می زیست و از خوش قلم ترین شاعران معاصر افغانستان است،عکس و شعرهایی برای عاصی می فرستند،ایرانی هم کم نگذاشته اند ،استاد قزوه پیامی در این خصوص می فرستند و با عکسهای ناب و شعرهای ناب تر یاد شاعر شهیدذرا گرامی می دارند،شعری ناب با ردیف گل کرد از دکتر حداد عادل در گروه منتشر می شود،خواهرانم مرضیه و وحیده مطالب مربوط به شب استاد عاصی را در گروه بارگزاری می کنند تا نوبت به ویژه برنامه رادیویی که هدیه ویژه این محفل به روح استاد عاصی و بازماندگان و علاقه مندان به شعرهای اوست رو نمایی می شود. برنامه ای به تهیه کنندگی آقای حسینی باغسنگانی و گویندگی رضا خضرایی،با حضور دکتر علیرضا قزوه،خانم میترا ارشادی محمد شریف سعیدی، شاعر و پژوهشگر از افغانستان،دکتر فاطمه بلقیس حسینی از هندوستان و هوشنگ سامانی نوازنده و آهنگساز در ۴۷ دقیقه. مثل همیشه بی نهایت حرفه ای و ارزشمند است و یادگار خوبی ست از شب استاد عاصی. چه خوب است که گروه هندیران در این مدت کوتاه اینگونه میان پارسی زبانان سراسر جهان محبوب شده است و همه اینها به واسطه ژحمات شبانه روزی استاد قزوه گرامی است که حضور مجدد ایشان در هند روح تازه ای در جان زبان فارسی شبه قاره دمید،زبانی که روزگاری در این دیار گسترانیده شده بود و امید می رود که دیگر بار شاهد ظهور شاعران و ادیبانی از آنگونه در سرزمین زیبا و پر رمز و راز هندوستان و سایر کشور های شبه قاره باشیم. همواره با خود اندیشیده ام که چرا نباید زبان فارسی یکی از زبانهای اصلی جهان باشد،مگر زبانی شیواتر،رساتر و خوش آواتر تر از فارسی هست،از کدامین زبان زنده دنیا حافظ ها ،مولوی ها،خیام ها ،نظامی ها و عطارها بر خاسته اند. قرار است برنامه یک ساعت باشد اما تا پاسی از شب شاعران ایران و هند و پاکستان و افغانستان در شب شعر شرکت می کنند،چه قدر خواندنی است اشعار هندی ها پرفسور اخلاق آهن،مهدی باقر خان و خانم دکتر بلقیس حسینی،سرویش تریپاتی(سرمست)،دکتر علی اصغر الحیدری. خوشنویسی های استاد کاوه تیموری زینت بخش محفل است و نیما عاصی برادر زاده شاعر شهید هم در محفل حضور دارد، شاعران توانمند ایران از جمله استاد رضا اسماعیلی،استاد سعیدی راد ،مرتضی دهقان آزاد،محمد علی یوسفی،محمد مهدی عبداللهی،حمیده پارسافر از پاکستان نیز احمد شهریار شعرهای دلنشینی ارسال می کند و شاعری از بنگلادش به نام نظم الاسلام هم شعر زیبایی ارسال می کند. شعرهایی تقدیم به عاصی از هم میهنانش منتشر می شود،سید ضیا قاسمی،محمد کاظم کاظمی،سیده کبری حسینی و همسر شهید خانم میترا ارشادی عاصی. در پایان جلسه استاد قزوه از شاعران و ادیبان افغانستان می خواهند که چراغ این محافل ادبی را در گروه مولانا همانند گروه هندیران روشن نگاه دارند و دوستان افغانستانی هم استقبال می کنند. خدا را شکر