ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شعر برای مادر

گفتی سکوت را بشکنم و آنوقت
باید که بشنوی ز لبم: مادر

این آخرین شکستنی­ات شد،
دنیای غصّه، غصّه­ی بی آخر
 
مادر سکوت ِ روز و شبم را مُرد
در هق هق ِ مداوم و آهسته
مادر که رفت روز و شبم یعنی:
یک انجماد ِ ممتد و پیوسته
 
سردم، شبیه سنگ ِ مزارت سرد
افتاده ام به پای مزارت زرد
پاییز زرد ِ زرد و زمستان زرد
رفتی و بی تو باغ و بهارت زرد
 
قلبم گل ِگلایل ِ بی رنگی­ست
که پای خاک ِ سرد ِ تو جان داده
قلبی که روی سنگ تو حک کردم
قلب ِ مرا گرفته / تکان داده
 
تقدیر ِ من همیشه همین بوده
در ازدحام ِ مرگ و فراموشی
عادت به روزهای پر از تشویش
عادت به لحظه لحظه­ی خاموشی
 
هر پنج شنبه چشم ِ تو در راه است
در یک بهشت ِ گمشده­ی مغموم
هر وعده در کنار تو می آیم
با شمع و عود و یک گل پر مفهوم
 
قرآن و رحل و مهر ِ نمازت را
با بغض روی خاک ِ تو می چینم
این مهر بوی روی تو را دارد
بعد از خدا تو مذهب و آیینم
 
مادر خدای عشق، خدای درد
دنیا همیشه پیش ِ تو کم آورد
گرچه نبوده در خور و در شأنت
بگذر از این قصور، به من برگرد
 
این پنج شنبه حال بدی دارم
وقتی که دیدن ِ تو میسّر نیست
گل های روی خاک تو می فهمند
پژمرده­گی ِ لحظه­ی "مادر نیست"


سراینده:آمنه نقدی پور

 

کلمات کلیدی این مطلب :  شعر برای سوگ مادر ، مادر ، شعر برای مادر ،

موضوعات :  سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1392/6/17 در ساعت : 14:33:34   |  تعداد مشاهده این شعر :  1440


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 16,588 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,572,548
logo-samandehi