نه خونم از تو رنگین تر! نه خاکم از تو والاتر!
که هرکس کِبر ورزیده در عالم گشت رُسواتر!
 
همه یک قبله داریم و مسیرِ ما به سوی اوست
قدم بگذار بر چشمم!برو بالا و بالاتر!
 
گِلِ ما را خدا یکسان به نور خویش آغشته
من و تو قوم و خویشیم و بدونِ خویش تنهاتر!
 
خدا بر ما قسم خورده! فَلَق هنگام وصلِ ماست!
به چشمت دیده ای آیا از این ترکیب زیباتر؟
 
چه وجهِ اشتراکی بهتر از تسلیم او بودن؟
برایِ ما چه نامی از مُسلمان با مُسَمّاتر؟
 
سَرَت خوش ای برادر جان! بنوش از چشمه ی وحدت!
ننوشیدم به عمرِ خود از این پیمانه گیراتر!
 
تو جانی و جهان در تو! که جانِ من فدای تو!
اگرچه جان خوش است اما تو از جان نیز اولاتر!

محمد فرخ طلب فومنی
 

کانال اشعار

اینستاگرام