ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



ترانه _ديوونگي
عشق تو دیونگی رو آفرید

من می خواستم قدِ واژه رو تنم ،
اين لباسِ عشق و تن پوشت كنم
تو با واژه ها غريب و آخرش ،
لعنتي بايد فراموشت كنم

من مي خواستم از گلويِ سرخِ عشق ،
حجمِ سنگينِ سكوت و رد كنم
واسه دل بستن كنارت هر نفس ،
قلب مو به بودنت بند كنم

من مي خواستم بگذرم از هر چي بود،
تا از هرچي غيرِ تو دور بشم
تويِ شهرِ چشمايِ تو به جنون ،
به جنوني با تو مشهور بشم

بگذرم از رگ و رگ هايِ تنم ،
تا رو تار و پودِ تو راه برم
تو نهايت از خطوطِ فاصله ،
با نفس هايِ تو همراه برم

من مي خواستم تو شبانه هاي دور ،
با تبِ دستِ تو محرمانه شم
دستِ تو با لمسِ من دور و بايد ،
با تو بيگانه اي عاشقانه شم

اون قَدَر عشق و بلد بودم و تو ،
تو مي خواستي دور شم و دور شدم
تو نشون دادي تنِ زخم شدم و ،
زيرِ شلاقِ نفس هايِ خودم

بايد رد مي شدم از تو آخرش ،
بي تو بي حوصله بي تاب برم
تو تپش هايِ شب از ادامه ي ،
اين شبِ تلخ و سمج خواب برم

تويِ هر نفس كه دورم از خودم ،
به تو كه توو آينه اي وصل بشم
اون قَدَر رد شم از اين جنون با تو ،
كه با تو سركشِ اين نسل بشم

بكِشم دست از آيينِ زمين ،
تا خلافِ مذهبِ عشق برم
برنيومد كُفر از اين عبادت و ،
بايد رو به غضبِ عشق برم

بايد از هر رجِ رگ هاي تنم ،
واژه واژه اسم تو خط بزنم
اون قَدَر دور شم از يادِ تو كه ،
آينه بشناسه كه روبروش منم

من مي خواستم جايِ روزايي كه رفت ،
تو رو توو آينده تكرار كنم
خوابِ غفلت زده ي خلوت مو ،
با سر انگشتِ تو هوشيار كنم

من مي خواستم رد شي بامن از سكوت ،
تا با يك اشاره آواز بشم
عطشِ واژه رو لب هام و بايد ،
تويِ كشفِ غزل آغاز بشم

بايد از نو پس بگيرم تن تو ،
از تو خوابايي كه مي شه تو رو ديد
ديره دست كشيدن از تو آخرش ،
عشقِ تو ديونگي رو آفريد
کلمات کلیدی این مطلب :  ديوونگي ،

موضوعات :  ترانه ،

   تاریخ ارسال  :   1398/5/11 در ساعت : 20:18:55   |  تعداد مشاهده این شعر :  197


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 9,426 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,540,657
logo-samandehi