تقدیم به شهدای جبهه ی مقاومت و
سردار شهید قاسم سلیمانی
هر کجا سیل خطر، موج بلا برخیزد
شیعه با نیت امداد به پا برخیزد
هر کجا عشق علی هست همانجاست وطن
شام و بحرین و عراق و عربستان و یمن
راه ما راه حسین است خطرها دارد
خون هر کس که زمین ریخت ثمرها دارد
گیرم امروز در این راه کسی کشته شده
طی این سیر الی الله کسی کشته شده
صد سلیمانی از این خاک به پا می خیزد
که از آن شور در افلاک به پا می خیزد
خاک ایران حججی های فراوان دارد
همت و باکری و کاوه و چمران دارد
مالکی رفته اگر باز که مختاری هست
باز هم –شکر خدا- حیدر کراری هست
مالک اشتر ما کرببلایی شده است
به خدا بیشتر از پیش خدایی شده است
سر جدا، دست جدا، پای جدا افتاده است
اربا اربا شده، هر گوشه رها افتاده است
روضه خوان! روضه ی عباس بخوان در غم او
تا بگیریم چنان رود روان در غم او:
هله ای اهل حرم میر و علمدار کجاست؟!
آن یل بین دو صد گرگ گرفتار کجاست؟!
طی این مرتبه ها مرد خطر می خواهد
آری آری سفر عشق جگر می خواهد
تیغ بردار که هنگامه ی جنگ است امروز
آنچه در دست رقیب است تفنگ است امروز
تیغ بردار که هنگامه ی عاشق شدن است
ننگ بر من اگر امروز تنم بر بدن است
پیر ما گفته که امروز قوی باید شد
خار چشمان سران اموی باید شد
جان به کف منتظر امر ولی می مانیم
با معاویه بگو پشت علی می مانیم
تیغ حیدر به سر کفر فرود آمدنی ست
روز بیچارگی آل سعود آمدنی ست
بعد از این می بینی قدرت ایرانی را
وسط مکه اتوبان سلیمانی را
فتح مکه ثمر خون سلیمانی ماست
در جهان واههمه از موشک ایرانی ماست
تازه این اول غوغاست، بگو با صهیون
قصد ما مرکز حیفاست، بگو با صهیون
و تلاویو پر از تیر اجل خواهد شد
که به عین الجسد تازه بدل خواهد شد
ظلم را عاقبتی نیست به قرآن سوگند
فتح با ماست به لبخند شهیدان سوگند
دل مبندید-خدا را- به امان نامه ی شمر
باز هم خون خدا می چکد از جامه ی شمر
گرگ کی بر رمه یک ذره ترحم کرده است؟!
یا کجا راهزنی رحم به مردم کرده است؟!
کد خدا اهل نماز است، حواست باشد
سامری شعبده باز است، حواست باشد
باز بی دست اگر مشک به دندان بکشیم
خوشتر از آنکه دمی دست از ایمان بکشیم
آنچه در ساغر این میکده باقی مانده است
همه از لطف ابالفضلی ساقی مانده است
در جهان نیست بلاخیزتر از آمریکا
هان! به جز جنگ چه دیده بشر از آمریکا؟!
یاد کن، یاد کن آن پیکر بی سر شده را
صد و هفتاد و شش آلاله ی پرپر شده را
پیش او خم شدن شیعه محال است، محال
قدرتش-شکر خدا- رو به زوال است، زوال
ظلم را عاقبتی نیست، به قرآن سوگند
فتح با ماست، به لبخند شهیدان سوگند
خاک پر گوهر ما بیمه ی خون شهداست
و از آغاز امید دل این قریه خداست
کدخدا راه به این قریه بیابد؟! هرگز
روی او مردم ما در بگشاید؟! هرگز
شیعه دلتنگ ظهور است، خدا می داند
و در این عشق غیور است، خدا می داند
محمد شکری فرد