قهقرای فتنه ی دجال
گم کرده راه را به هیاهوی جیغ و سوت.
یک عده خود فروخته بر قوتِ لایموت.
در مسلکی که سجده به شیطان مقدس است.
در خوابِ مرگ رفته هنر، زخمی از سکوت.
از میوه اش توقع برکت نمی رود.
مهمان سرای کِرم، اگر شد درخت توت.
تا قهقرایِ فتنه ی دجال می رود.
موشی خمارِ نغمه ی شیطانیِ فلوت.
خوش رقصِ بزمِ خیمه ی شب بازیِ هنر.
عفریته ای، عروسکِ در تارِ عنکبوت.
بذری عقیم کاشته طوفان درو کند.
بی ریشه ای که بوده اساسش، خرابِ فوت.
بر تار عنکبوت، نه، خورده دلم گره.
بر تار و پودِ فرشِ حرم، مستِ هر قنوت.
رسول رشیدی راد(مجتبی)
تاریخ ارسال :
1401/3/18 در ساعت : 11:23:59
| تعداد مشاهده این شعر :
48
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.