همين چند وقت پيش بود
كه پس از سال ها تلقيح مصنوعي
رايس
به جشن تولّد خاورميانه ي جديد
دعوتمان كرد
من هم چفيه ام را احتياطن برداشتم
و پوتينم را نيز
امّا پس از سي و سه روز
كه زخم كاشتند و زخم برداشتند
دست هاي خون آلودِ ماماها
خالي برگشت
غافل از اينكه
خاورميانه ي جديد
در قلمرو فرعون ها
قد كشيده
و روي پايش ايستاده است
و مرگ بر آمريكا را فرياد مي كشد
تا چشم باز كردند ديدند
ديگر مباركي هم نيست
كه در جشن عروسي ي شاهزاده ها
اي يار مبارك بخواند
و بن علي و سرهنگ و بن عبدالله و ال خليفه و ال سعود
هم دل و دماغي ندارند
كه با رئيس جمهور امريكا
رقص شمشير كنند
به ناچار به اقتضاي مردم سالاري
بي بي سي از ما دعوت كرده است
روز جمعه در جشن عروسي شاهزاده ي بريتانيا شركت كنيم
امّا من كه نماز جمعه را با هيچ چيز عوض نمي كنم
و برادرانم در بحرين و يمن و مراكش و ليبي هم
بعد از نماز مي روند
خدا را ياري كنند
امّا قول مي دهيم
جنازه ي رژيم صهيونيستي را
تا لندن تشييع كنيم
وبه آغوش مادر خوانده اش
برگردانيم
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 5:25:40
| تعداد مشاهده این شعر :
1172
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.