ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



آژانس شیشه‌ای
باسمه تعالی

با سلام و عرض تبریک به مناسبت میلاد حضرت امام رضا(ع) و هفته دفاع مقدس روز چهارشنبه مطلبی را در خصوص دیدار استاد پرویز پرستویی با جانباز جنگ تحمیلی جناب آقای ناصر افشار خواندم که این قطعه شعر را تحت تاثیر آن گزارش سرودم. امید که مقبول افتد.



***

پرستویی چو پروانه به دور شمع می‌گردد

دلش خون است از برخی و دور از جمع می‌گردد

دمادم آب می‌گردد چو شمع عباس جانبازش

ندارد یار و همراهی، چه بی‌کس یاس جانبازش

تنش زخمی ز ترکشها، دلش زخم زبان دارد

تو درد ظاهرش بینی، چه غمها در نهان دارد

برای ماندن ایران فدا کرده وجودش را

تو بنشین و تماشا کن رکوعش را سجودش را

ز بد عهدی این دوران، بباید شیشه را بشکست

برای روشنی شمع، نباید دل به دنیا بست

قفس را بشکن و یک آن وجودت را خدایی کن

بیا با حاج کاظمها چو پرویز همصدایی کن

خداوندا تو یاری کن پرستو بال و پر گیرد

که با عباس جانبازش پریدن را ز سر گیرد

5/7/91
کلمات کلیدی این مطلب :  آژانس ، شیشه‌ای ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/7/6 در ساعت : 8:2:28   |  تعداد مشاهده این شعر :  1011


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 6,726 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,537,957
logo-samandehi