ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



غزل:خدا نکرده نخواهی غریبه ات بشوم

خدا نکرده نخواهی غریبه ات بشوم،هنوز عشق تو را من؛زیاده کم دارم
برای تا تو رسیدن گذشته ام از خود،ولی هنوز هزار و سه جاده کم دارم

ندیمه ها همه در فکر کشتنم هستند،پر است نیمه ی خالی ساغرم از زهر
هزار مکر ولیعهد ها به من کردند،فقط دسیسه ای از شاهزاده کم دارم

سپاهیان من از ترس سر به توو دارند،قرارگاه سپاهم مقر ترسوهاست
بدون شبهه در این خیل آه...سربازی،مقابل خطری ایستاده کم دارم

بدان که ذره ای از دشمنم نمی ترسم،تمام لشگر من هم اگر به خون غلتد
سیاه لشگر مویت دلیل پیروزی ست،نگو هزار هزاران پیاده کم دارم

وزید باد سیاهی به جان تاکستان،چه آمده به سر باغ امپراطوری؟
چگونه مست شوم بی عصاره ی انگور؟!،برای مست شدن حال باده کم دارم

خبر به گوش تو از من نمی رسد دیگر،گره به کار من و کار قاصدک خورده
و غرق خون شده چابک ترین سوارم هم،هزار و یک خبر فوقالعاده کم دارم


دوم شهریور ماه 1391_تهران_محمد شکری فرد


کلمات کلیدی این مطلب :  غزل ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/7/30 در ساعت : 14:49:10   |  تعداد مشاهده این شعر :  897


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

جواد شیخ الاسلامی
1391/8/1 در ساعت : 16:41:0
سلام
"هزار و سه جاده" اصلاً منظورت را از این هزار و سه جاده نفهمیدم. یعنی چی؟! فقط برای وزن آمده یا دلیل دیگری دارد؟
"ندیمه ها همه در فکر کشتنم هستند،پر است نیمه ی خالی ساغرم از زهر
هزار مکر ولیعهد ها به من کردند،فقط دسیسه ای از شاهزاده کم دارم
" این یت معرکه ات محمد. خیلی خوبه.
"بدون شبهه در این خیل آه...سربازی،مقابل خطری ایستاده کم دارم" این مصرع یک کم انشاءش ضعیف شده. بدون شبهه خیلی خوب نشده. شاید بدون شک بهتر باشه. خیل آه هم خوب نیست. به جای آه چیز بهتر میشه گذاشت.
"چگونه مست شوم بی عصاره ی انگور؟!،برای مست شدن حال باده کم دارم

" تو این یت "حال باده" خوب نشده. شاید جام و باده بهتر باشه.
در کل هم که خوب بود دیگه!
دمت گرم
بازدید امروز : 8,325 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,539,556
logo-samandehi