ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



غزل: "فریاد شهید"
گنجینه زیر خاک بدردی نمی خورد

خلوت نشین پاک بدردی نمی خورد

 

یارم ویار غورهء ترش است وای من!

انگور زرد تاک بدردی نمیخورد

 

یوسف! میان چاه که جای عزیز نیست!

خورشید در مغاک بدردی نمی خورد(1)

 

عمرت دراز ای که شدی مثل لاکپشت!

سردار سربلاک بدردی نمی خورد

 

فریاد زد شهید "بیابید عشق را ،

بی معرفت پلاک بدردی نمی خورد"

 

 

1- یوسف وقتی و خورشید سما    زین چه و زندان درآ و رو نما

                                                                       (مولوی)

کلمات کلیدی این مطلب :  ویار ، غوره ترش ، لاکپشت ، فریاد شهید ، پلاک ،


   تاریخ ارسال  :   1391/11/12 در ساعت : 10:24:34   |  تعداد مشاهده این شعر :  1134


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

زهرا شعبانی
1391/11/13 در ساعت : 10:37:36
سپاس از شعر زیبایتان...
-----------------
سلام . سپاس از لطفتان
دکتر آرزو صفایی
1391/11/14 در ساعت : 0:21:17
درود بر شما
زیبا سرودید
دست مریزاد
---------------------------
سلام علیکم.متشکرم
محمد وثوقی
1391/11/14 در ساعت : 19:9:37
سلام مجدد
بیت سوم صرفاً به لحاظ ادبی بیت خوبی است؛ به‌ویژه با ایهام «جای عزیز». اشکالش اما محتوایی است: اگر منظورتان از یوسف، دوستی ... آشنایی ... است که هیچ، اما اگر به ماجرای حضرت یوسف (ع) ایهامی تلمیحی داشته باشد که دارد؛ «تلازم»ی که بین دو مصرع برقرار کرده‌اید (همان‌که از دیدگاهی دیگر "اسلوب معادله" می‌گویند) چه معنایی‌ می‌تواند داشته باشد جز این‌که: قداست یا بفرمایید به‌دردخوری ِ یوسف (ع) مثلاً به تاج و تخت ِ عزیزی ِ مصر است نه این‌که فی نفسه قداستی و ارزشی داشته باشد و به‌دردی بخورد؟! مصرع‌ها را ـ خصوصاً مصرع اول را ـ جدا معنی نکنید بل‌که به «رابطه‌یی» که بین دو مصرع ایجاد شده بنگرید: از اسب که افتاد از نسل هم می‌افتد! دقت بفرمایید زمینه‌ی اثر Context غزل هم بر اساس همین تلازمی است که عرض کردم؛ پس ظاهراً جای توجیه و تفسیر هم ندارد تا بفرمایید: منظورم این است که جای یوسف که در ته چاه نیست/تعجب است که یوسف ته چاه باشد و ... باید بالا بیاید طلوع کند و به عزت برسد؛ زیرا این فقط معنی مصرع اول است بدون در نظر داشتن مصرع بعدی و کل غزل، و اگر توجیه و تفسیر دیگری دارد بفرمایید که چیست؟... انصاف می‌دهید که «مفهوم» بیت شما اصلاً تناسبی با آن بیت مولوی ندارد؟
زیادی جسارت شد می‌بخشید چون فرموده بودید؛ علت نظرم را عرض کردم
-------------------------

سلام و درود بی پایان بر شما که اینگونه با دقت هم به قسمت ادبی و هم به مسیله ی معنایی اشاره کردید.نظرتان کاملا صحیح است ولی مشیت خداوند در این است که یوسف اگر درون چاه بماند نمی تواند دردی از مردم دوا کند پس باید بیرون بیاید که بشود این یوسفی که بنده و جنابعالی و همگان می شناسیم و میشناسند.قصد زیر سوال بردن قداست نبوده و نیست ولی به نکته ی ظریف و حساسی اشاره نمودید و با مشورت دیگر بزرگان و اهل فن اگر واقعا معنا غلط انداز بود حتما تغییر یا حذف خواهم کرد.بسیار نقدتان را پسندیدم.ممنون
محمد وثوقی
1391/11/14 در ساعت : 13:46:35
سلام و عرض ادب
بجز بیت سوم، بقیه ی غزل زیباست
مستدام باشید
-------------------------
سلام علیکم.ممنون از توجهتون.اگه دلیلشم میگفتین خیلی خوب میشد.نقد شعرم رو بسیار دوست دارم.سربلند باشید
محمد شکری فرد
1391/11/13 در ساعت : 17:14:6
سلام آقای نوراللهی...غزل زیبایی بود...

ممنون.
-----------------------
سلام علیکم.ممنون
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 4 ماه و 13 روز و 1 ساعت و 26 دقیقه و 16 ثانیه است همراه شماییم 453259576.803 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 2,600 | بازدید دیروز : 14,876 | بازدید کل : 123,003,966
logo-samandehi