اگه، که از سر چشمات بیفتم باز کم باشم
نمی خوام تا ابد دیگه غزل خون ِ خودم باشم
غزل خون ِ ولی قبلم به خون ِ عشق آغشته
دلم از خنجر خورده، یه مسلخ پیش ِ تو زشته
اگه که وزن ِ حرفامو غمت سنگین تر کرده
خدا لحنم رو با عشق ِ تو آهنگین تر کرده
توی چشمای تو بارون، تو را محبوب تر کرده
غم شرجی بی وقتت، هوامو خوب تر کرده
پریشونی موهاتو، توو قاب ِ قلب ِ من جا کن
یه جای امن بعد از این تو قلبم باز پیدا کن
دلم دنبال ِ دستاته، توو دستات عشق خوابیده
نباید رو بشه دستات برای عشق تهدیده
چشات لالایی ِ خوابه، نگاهت گور ِ مهتابه
توچشمات منشأ نوره، یه خورشید پشتشون خوابه
باید مدیون ِ چشمات شد از این خونی که پا کردی
که تیکه تیکه قلبا را تو این مسلخ چه ها کردی
بها داده به قلب ِ من همین زخمای پیوسته
واسه قلب ِ بها دارم، شدم به عشق وابسته
سراینده:آمنه نقدی پور
تاریخ ارسال :
1392/6/22 در ساعت : 9:55:35
| تعداد مشاهده این شعر :
1068
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.