آن طفل که در خراب ه جان داد در سی به همه جهانیان داد
درسی که نداده بود زین پیش کس، او به نثار نقد جان داد
می گفت همیشه عم ه زینب از دست جفای شامیان داد
در مکتب کربلا شنیدید هر کس به طریقی امتحان داد
این طفل سه ساله نیز آن روز جا ن در ره دین و آرمان داد
معشوق نقاب بر گرفت و رخساره ی خویش را نشان داد
ویرانه صفای دیگری یافت ویرانه شمیم باغبان داد
گلبوسه بر آن رخ بهشتی بر آن تن ناتوان توان داد
هرجا که گذشت آری آن سر شان و شرفی به آن مکان داد
آن کودک خرد حالتی یافت که شرح ورا نمی توان داد
مدهوش شد آنچنان که گویند از شدت اشتیاق جان داد
جان داد و خرابه هیچ حتی بنیان امیه را تکان داد
شعر: علی شهودی تبریز10آذر سال 1392
تاریخ ارسال :
1392/9/10 در ساعت : 13:34:18
| تعداد مشاهده این شعر :
804
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.