سلام بر شاعر محترم
متاسفانه بعضی از تصاویر و ایماژ به گونه ای است که بر خود شاعر چنین مشتبه می شود که این تصویر سازی ها در خدمت شعر است در صورتیکه این گونه تصاویر هیچ گونه بار شاعرانه ای را ندارند
به طور مثال در رباعی اول
دزفول که چون دلاوری اماده است
در هر قدمش گلوله ای افتاده است
مصراع دوم این رباعی تصویر برداری انتزاعی است که به هیچ عنوان بار شاعرانه ای به همراه ندارد و این بر می گردد به سهل انگاری شاعر که گمان می کند صرفا زیر پای کسی گلوله ریخته باشد احساس برانگیزاست ، بر سر کسی گلوله ریختن جدای از عادی بودن شاعرانه است اما زیر قدم کسی گلوله بودن هر گز شاعرانه نیست مگر اینکه ..
در پادگان ها ی نظامی آدمی روی گلوله راه می رود در صورتیکه به اندازه یک پر کاه احساسش به حرکت نمی آید .
دو مصراع بعدی این رباعی زیباست اما زیبای ان به خلاقیت شاعر بر نمی گردد بلکه باز گردان و مو نتاز شده جمله ای تکراری است که بارها شنیده و دیده شده است این جمله برای اولین بار شاید شان و منزلتی برای شاعرش داشته است و اما در حال حاضر خیر
در رباعی دوم استفاده از مفاهیم کلی و خارج شدن از جزییات و تعابیر ملموس شعر را به شعار و نظم تبدیل کرده است
البته دو مصراع پایانی این شعر می تواند شاعرانه باشد به شرطی اینکه بتواند در برابر نمونه های مشابهی که از این قبیل تصویر سازی در ذهن مخاطب است جلوه ای داشته باشد که متاسفانه ندارد
وقتی خانم شاعری می گوید خاک تو را به هیچ بهشتی نمی دهم / عیب از بهشت نیست تو خودچیز دیگری / دو مصراع پایانی این رباعی یعنی صفر
و اینکه قدما می گفتند باید شاعر چندین هزار بیت حفظ داشته باشد به این دلیل بوده است که تصویر و مصمون شعر خود را با انچه گفته شده به تقابل وادارد و ان وقت چیزی بگوید که جلوه ای رشگ بر انگیز داشته باشد
در رباعی سوم نیز اتفاق خاصی نیفتاده است جز اینکه 90درصد ان را ردیف تشکیل داده است ووقتی نود درصد ساخت اوایی و واژه ای یک شعر ردیف باشد معلوم است که چقدر قدرت مانوور و تصویر سازی کاهش می بابد و معمولا شاعران مبتدی جهت این که از بار مضمون سازی و عرق ریزان روح خود را خلاص کنند از چنین ردیف هایی استفاده می کنند
صمن اینکه در این رباعی از قرینه سازی تعادلی استفاده شده است که ضعیف ترین نوع قرینه سازی می باشد خوب است که استادان بزرگ سایت مثل جناب ضیایی مبحثی را در خصوص قرینه سازی ها در رباعی مطرح کنند تا قابل استفاده برای همه باشد
در رباعی های بعدی نیز مضمون ها ادعایی و قابل جابجایی در ما به ازای های دیگر استفاده شده است
شاعر محترم متوجه باشند که فقط قافیه نباید دزفول را در مصراع یک رباعی بنشاند در رباعی پنج می توان هر شهری را که با دزفول قافیه باشد قرار داد چرا که شاعر در سه مصراع قبل نتوانسته است به تصاویری خاص و منسجم دست یابد فقط به کلیات پرداخته است که متراژ و مصادیق مشخصی ندارند در رباعی ششم نیز ردیف دزفول به مصراع ها اضافه شده است و در شعر حل نشده است و هر جانشین دیگری را می پذیرد
در رباعی پایانی نیز شاعر پروانه را با پرواز در ویرایش دوم خود عوض کرد ه است که مقبول هم می باشد دیدن پروانه بدون بال نمی توان شارعانه باشد که شاعر خود متوجه این امر شده است کاش شاعر برای مصراع دوم رباعی اول خود نیز تمهیدی بینیشد
گرچه در رباعی هفتم هم مشکلات رباعی های دیگر وجود دارد و شاعرانه گی خاصی در ان دیده نمی شود