ماهتابان ، مگر که درک کند ! دردِ پنهان ِ بی امانت را
هیچ کس نیست باتو محرم ِ راز ، چاه می فهمد آسمانت را
حرف های نگفته ات کم نیست ، سهمت از روزگار کوفه شده ست
زهر ِ شمشیر ِ فهم ِنامردان می گزد عمق استخوانت را
.
وصراط الذین انعمت ، راه قرآن و دین از این سمت است
شیعه یعنی که در وجودِ خودش ، جستجو می کند جهانت را
.
ای نگاهت طراوت ِ باران ، ای تبارت نیای فروردین
عطر یوسف که می رسد از راه ، با خودآورده ارمغانت را
رود هایی که منتهی به توأند پابه پای بهار در راهند
تا به کام زمین بنوشانند آبی ِ عشق ِ بی کرانت را
.
شاعر درد های تکراری ، عشق آل علی (ع) به جان دارد
پس دهد شاید آخرش اینطور در توان ِخود امتحانت را
.
شیعه یعنی بصیر باید بود در شبیخون ِ فتنه و تردید
شیعه یعنی به گوش من خواندند چشم واکرده ام اذانت را
.
زنده رود است عشق آل علی (ع) با جهانی عوض نخواهم کرد
می رود سمت سینه ی دریا ، پرس وجو می کند نشانت را
سید مهدی نژادهاشمی
تاریخ ارسال :
1393/10/21 در ساعت : 0:25:9
| تعداد مشاهده این شعر :
693
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.