«بسم الله الرّحمـــن الرّحیــم»
هست صلای سر خوان حکیم
«جامی»
بکار گیری تعابیر و مضامین قرآنی در آفرینش اثر ادبی از جمله ابزارهای تأثیر گذاری است که از دیر باز مورد توجه شاعران و سخنوران مسلمان بوده است . در بلاغت قدیم از این کار با عناوینی چون « اقتباس» ، « تضمین یا درج» ، « تلمیح» « اشاره » و در نقد قدیم با عناوینی از قبیل « مناقضات» ، «سرقات» ، « معارضات» ، « نقائض » ، یاد می شده است . امروزه ، پژوهندگان و منتقدان ادبی ، این امر را « ارتباط بینامتنی»{Intertextuality} تلقی می کنند. بی تردید قرآن کریم تأثیر گذارترین متنی است که شاعران مسلمان با عنوان میراث دینی و ادبی ای غنی با آن تعامل داشته و از آن الهام گرفته اند. نحوی از روابط بینامتنی بین قرآن و آثار ادبی ، « بینامتنی ساختاری » نامیده می شود . که شاعر یا سخنور جزئی از آیه ای یا کلّ آیه ای را در اثر خود می آورد. یا بی هیچ تغییری و یا با تغییری در آن .
سیری در تاریخ ادبیات ، این حقیقت را آشکار می سازد که از صدر اسلام تا کنون شاعران و سخنوران مسلمان و متعهّد اعم از عرب و عجم ،از این کار روی بر نتافته اند.
علی بن عباس بن جریح یا جرجیسمعروف به ابن رومی {متولد ۸۳۶م - وفات ۸۹۶م} از جمله شاعران ایرانی سده سوم قمری در دوران عباسیان است. وی همعصر معتضد خلیفه عباسی و هم دوران سامانیان است. از اوست به زبان تازی:
لئن اخطأت فی مدحک فما اخطأت فی منعی
لقد انزلــت حاجــاتی «بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ »
یعنی : اگر من در مدح گفتن تو خطا کردم تو در منع کردن من(و در نتیجه محروم ماندن من) خطا نکردی، زیرا من حاجات خود را به «سرزمینی خشک و بی کشت فرود آوردم».
همانگونه که ملاحظه می شود در مصرع دوم اقتباسی است از این آیه ی شریفه:
«رَّبَّنَا إِنِّيأَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ الصَّلاَةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ»{ ابراهیم/37}
شاعر معاصر عرب ، احمد شوقی در توصیف نهضت مصر گفته است:
وَ ثَارُوا فَجُـــنَّ جُنُونُ الرِّیَاح
و «زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا»
یعنی : مردم ، قیام کردند و بادها وزیدن گرفت و زمين به لرزشِ [شديد] خود لرزانيده شد.
هم او خطاب به « گلیوم» پادشاه آلمانی که با اتّخاذ سیاست های نابخردانه اش در سال 1906 بحرانی عظیم در اروپا را زمینه سازی کرد گفته است :
جَنَی عَلَینَا عُصـــبَة جَازَفُوا
فَــ«حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ»
یعنی : گروهی با بی تدبیری در حق ما مرتکب جنایت شدند .ما را خداوند بس است . چه نیکو یاوری است.
و باز همو در توصیف آیات قرآن کریم گفته است :
تِلکَ آیُ الفُرقانِ أرسَلَهَا اللهُ
ضیاء«يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ»
که در مصرع دوّم اقتباسی از آیه ی صورت پذیرفته است :
«اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَن يُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ» { الزّمر/23}
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
باری ، در میان شاعران فارسی زبان، دانشور و سخن گستر نام آور و استاد قصیده سرای شعر پارسی ، اوحدالدّین محمّدبن محمّد انوری،معروف به«انوری ابیوردی» و «حجّةالحق» از جملهٔ شاعران ایرانی سده ششم قمری در دوران سلجوقیان است ، که ارتباط تنگاتنگی با قرآن مجید داشته است. و جلوه های فراوانی از آیات قرآن کریم به انحاء گوناگون در اشعار او، پرتو افکنده است.تا حدّی که با گشت و گذاری در دیوان او به خوبی در می یابیم که در علوم قرآنی و حدیثی تبحّر کافی داشته است. در این بخش می پردازیم به اقتباساتی که او از قرآن کریم داشته است:
1- در وزن { فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات} = بحر{ رمل مثمّن مقصور}
خوان خواجه کعبه است و نان او بیت الحرام
نیک بنگر تا به کعبه جز بــه رنج تن رسی؟
بر نبشـــته بر کنـــار نــان او خطـــی سیـــاه
«لَّــــمْ تَكُـــونُواْ بَالِغِـــيهِ إِلاَّ بِشِـــقِّ الأَنفُــسِ»
تمام عبارت مصرع چهارم اقتباس است از این آیه:
«وَتَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَى بَلَدٍ لَّمْ تَكُونُواْ بَالِغِيهِ إِلاَّ بِشِقِّ الأَنفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ»{ النحل/7}
با این تغییر مختصر که به اقتضای وزن ، مکثی در وسط مصرع چهارم لازم می آید . یا اینکه به همین اقتضا با همزه ی کلمه ی { الّا } که «همزه ی قطع» است و نباید آن را از تلفظ ساقط کرد ، معامله ی به «همزه ی وصل» گردیده و از تلفظ ساقط می گردد.
2- در همین وزن از اوست در قصیده ای در مدح اکابر بلخ:
قبهٔ اسلام را هجو ای مسلمانان که گفت
«حَاشَ لِلّهِ» بالله ار گــوید جهود خیبری
در مصرع دوم اقتباسی است از این آیه:
« فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِّنْهُنَّ سِكِّينًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلاَّ مَلَكٌ كَرِيمٌ»{ یوسف/31}
3- و در همین قصیده گفته است:
آنکه آدم را «َعَصَى آدَمُ»ز پا افکنده بود
گرنه از «ثُمَّ اجْتَبَـاهُ» اوش دادی یاوری
که در مصرع نخست اقتباسی است از این آیه :
«فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى»{ طه/121}
و در مصرع بعدی ، اقتباسی است از این آیه:
« ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى»{طه/122}
4- و باز از جمله ابیات همین قصیده است این بیت:
آن کـــه قــوم نــوح را از تـنـد بــاد «لَا تَذَرْ»
در دو دم کرد از زمین آسیب قهرش اسپری
که «لَا تَذَرْ» در مصرع اوّل آن، اقتباس است از آیه ی :
«وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا»{ نوح/26}
5- و هم از اوست در وزن :{ فعولن فعولن فعولن فعل}=بحر{متقارب مثمّن محذوف}
تکلّـــف میـــان دو آزاده مـــرد
بود ناپسنـــدیده و سخــت خـــام
بیا تا تکلّـــف به یـــک سـو نهیم
نه از تو رکـوع و نه از من قیام
به سنت کنـیم اقتـــدا زیــن سپس
«سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ»،«علیک السّلام»
در مصرع آخر اقتباس از دو آیه ی ذیل صورت پذیرفته است:
الف: «وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْاْ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ»{ الاعراف/46}
ب:« قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا»{مریم/47} با جابجائی مبتدا و خبر و الحاق{ الف و لام} بر سر کلمه ی {سلام}.
6- و باز در همین وزن است از او:
به نزدیک خواجه بدم چند روز
بـــلانـفـــع دنیـــا وَ لا آخـــرة
دگـــر بـاره رفتـم به نزدیک او
فَـ« تِلْـــكَ إِذًا كَـــرَّةٌ خَاسِـرَةٌ »
که در مصرع آخر، اقتباسی است از :
«قَالُوا تِلْكَ إِذًا كَرَّةٌ خَاسِرَةٌ»{ النازعات /12}
7- در وزن{مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن }=بحر{هزج مثمن سالم}
برو جان پدر تن در مشيت ده که ديـــر افتد
ز ياجـــوج تمنّـــي رخنه در سد «ولوشينا»
« وَلَوْشِينَا» در مصرع دوّم،با تغییری مختصر(تخفبف همزه) به اقتضای قافیه،اقتباسی است ازآیه ی شریفه:
« وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ»{السجده/13}
8- نیز از اوست در همین وزن:
سمند فخـــر دیــن فاخر ز فخــرت مفتخر بادا
کمند قهـــر هــر قاهـــر ز قهـرت مقتصر بادا
اگر گـــردون به یک ذره بگــردد برخلاف تو
همــــه دوران او« ایّام نَحْـــسٍ مُّسْـتَمِرٍّ » بادا
قــوام دولـــت ما را چـــو امــر قدقضی گشتی
دوام محـــنت اعـــدات « أَمْـــرٍ قَـدْ قُدِرَ » بادا
اگـــر کشـــتی عـــزّ و جاه جز بار تو برگیرد
همـه الـــواح معقـــودش «جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ » بادا
عروس طبع یک دانا اگر جز بر تو عیش آرد
زبان جهـــل صد دانا به جهـــلش بر مقـر بادا
صفای صفهٔ صـــدرت به صــف صابران دین
چو وصف«جنةالفردوس»«مَاء مُّنْهَمِر» بادا
ز بهر حفظ جانت را به هر جایی که بخرامی
عنان دولتـــت در دســـت الیاس و خضر بادا
در این سروده چندین اقتباس از قرآن کریم صورت پذیرفته است :
الف : در مصرع چهارم اقتباسی است از این آیه :
«إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ»{القمر/19}
با این تغییر که انوری کلمه ی یوم را جمع بسته و به « ایّام» تغییر داده است
ب: در مصرع ششم اقتباسی است از این آیه:
«وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاء عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ»{ القمر/12}
ج: در مصرع هشتم اقتباسی صورت پذیرفته است از آیه ی :
«خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ» { القمر/7}
د: در مصرع دوازدهم اقتباسی است از آیه ی:
«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا»{الکهف/107}
با این تغییر که « جنّات » را به مفرد آن « جنّة» تبدیل کرده است
هـ: و نیز در همین مصرع اقتباسی است از آیه ی:
« فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاء بِمَاء مُّنْهَمِرٍ»{القمر/11}
9- بر وزن{فاعلاتن مفاعلن فعلن }بحر:{خفیف مسدس مخبون}
بسته دست « خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ»
باس او بر «خَلَقْتَهُ مِن طِينٍ »
که در هر دو مصرع اقتباسی است از آیه ی شریفه ی :
« قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ» { الاعراف/12}
10- و هم از اوست در قصیده ای دیگر بر همین وزن:
آتـــش خاطـرت نموده قیام
به جواب«خَلَقْتَهُ مِن طِينٍ»
که در مصرع دوم اقتباسی است از همان آیه
11- باز در همین وزن، از اوست :
نکنم خواجه را بــه شعـــر هجـــا
لیـــــک بـرخوانــــم آیتـــی ز نبی
« إِنَّ قَـــارُونَ كَانَ مِـــن مُوسَى»
خواجه آن است کاید از پی «فا»
که مصرع سوّم،اقتباس است از آیه ی :
«إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِن قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ»{القصص/76}
با این تغییر که کلمه ی « قوم» از عبارت « كَانَ مِن قَوْم مُوسَى» حذف گردیده است.
12- و نیز از اوست در همین وزن:
هیچ بیـــرون از این دو معـــنی نیــست
چـــون از ایـــن هر دو، مرد خالی ماند
آدمـــی و بهیمـــه هـــر دو یکـــیاســت
کـــافـــران را کـــه آدمـــی نســـب انـــد
نص « بَلْ هُمْ أَضَلُّ » از این معنیاست
که در مصرع چهارم ، اقتباس است از این آیه :
«أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا»{الفرقان /46}
13- و باز، در همین وزن ، از اوست :
برترین مایـــه مــرد را عقل است
بهـــترین پایـــه مـــرد را تقویست
بـــر جمـــادات فضـــل آدمیـــان
هیچ بیرون از این دو معنی نیست
چون از این هر دو مرد خالی ماند
آدمـــی و بهیـــمه هـــر دو یکیست
کافـــران را کـــه آدمـــی نسـب اند
نص«بَل هُم أضَلّ»ازاین معنیست
که در مصرع آخر اقتباسی است از از چند آیه ی قرآن کریم از جمله:
«أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا»{ الفرقان/46}
14- بر وزن{ فاعلاتن فاعلاتن فاعلات }= بحر:{ رمل مسدس ممقصور} :
چون گره بر ابروی قهرت زند
آسمان گوید :«کَفَی اللهُ القِتـَال»
که در مصرع دوّم اقتباسی است با حذف مفعولٌ به نخست، از فعل { کَفَی} یعنی { المؤمنین} از آیه ی :
« وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ وَكَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزًا» { الاحزاب/25}
15- و در همین وزن از اوست:
هرکه سعـــی بد کند در حـق خلق
همچو سعـــی خویش بد بینـد جزا
هـــمچنین فرمـود ایـــزد در نــبی
«لَّيْسَ لِلْإِنسَـــانِ إِلَّا مَـــا سَعَـــى»
که تمام مصرع آخر اقتباس است از آیه ی شریفه ی :
« وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى»{ النجم/39}
در بخش نخست موزون افتاده های سوره بقره را بر شمردیم . اینک در ادامه موزون افتاده های سوره مبارکه آل عمران را که بعضا می توانند در جایگاه بیتی یا مصرعی یا رکنی از مصرعی بنشینند ، را ارائه می دهیم.
ردیف |
عبارت قرآنی |
آدرس |
وزن |
1 |
«مِن قَبْلُ هُدًى لِّلنَّاسِ» |
{آل عمران/4} |
مفعول مفاعیلن |
2 |
«في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ» |
{آل عمران/7} |
فاعلات مفعولن |
3 |
«مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ» |
{آل عمران/7} |
مستفعلن مستفعل= مستفعلن مفعولن |
4 |
«لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا» |
{آل عمران/8} |
فاعلن مفاعلن فاعلن مفاعلن |
5 |
«لاَّ رَيْبَ فِيهِ» |
{آل عمران/9} |
مستفعلن |
6 |
«هُمْ وَقُودُ النَّارِ» |
{آل عمران/10} |
فاعلن فع لن |
7 |
«کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ» |
{آل عمران/11} |
مفاعلن فعولن |
8 |
«شَدِيدُ الْعِقَابِ» |
{آل عمران/11} |
فعولن فعل |
9 |
«وَبِئْسَ الْمِهَادُ» |
{آل عمران/12} |
فعولن فعل |
10 |
«قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ» |
{آل عمران/13} |
مستفعل مفعولن= مفعول مفاعیلن |
11 |
«فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا» |
{ال عمران /13} |
مفتعلن مفتعلن |
12 |
«وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ» |
{آل عمران/15} |
مفاعیلن مفاعیلن { با اشباع کسره در الله} |
13 |
«فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا» |
{آل عمران/16} |
مستفلن مفاعلن |
14 |
«وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» |
{آل عمران / 16} |
فعلات مفعولن= متفاعلن فع لن |
15 |
«شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ» |
{آل عمران/18} |
فعلاتن مفاعلن |
16 |
«هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» |
{آل عمران/18} |
مفاعلن فاعلن |
17 |
«سَرِيعُ الْحِسَابِ» |
{آل عمران/19} |
فعولن فعل |
18 |
«أَأَسْلَمْتُمْ» |
{آل عمران/20} |
مفاعیلن |
19 |
«إنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاَغُ» |
{آل عمران/20} |
فاعلن فعولن فعل |
20 |
«وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ» |
{آل عمران/22} |
مفاعلن مستفعلن |
21 |
«وَهُم مُّعْرِضُونَ» |
{آل عمران/23} |
فعولن فعل |
22 |
«وَغَرَّهُمْ فِي دِينِهِم» |
{آل عمران/24} |
مفاعلن مستفعلن |
23 |
«لاَّ رَيْبَ فِيهِ» |
{آل عمران/25} |
مستفعلن |
24 |
«تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء» |
{آل عمران/26} |
مفعولن مفاعلن |
25 |
«تُعِزُّ مَن تَشَاء» |
{آل عمران/26} |
مفاعلن فعل |
ردیف |
عبارت قرآنی |
آدرس |
وزن |
26 |
«تُذِلُّ مَن تَشَاء» |
{آل عمران/26} |
مفاعلن فعل |
27 |
«أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً» |
{آل عمران/28} |
مستفعلن مستفعلن |
28 |
«عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» |
{آل عمران/29} |
فعولن فعولن فعل |
29 |
«لاَ يُحِبُّ الْكَافِرِينَ» |
{آل عمران/32} |
فاعلن مستفعلن |
30 |
«رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنثَى» |
{آل عمران/36} |
فاعلاتن مفاعلن فع لن |
31 |
«أَنَّى لَكِ هَذَا» |
{آل عمران/37} |
مستفعل فع لن |
32 |
«بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ» |
{آل عمران/41} |
فاعلن مفاعیلن |
33 |
«فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ» |
{آل عمران/47} |
مفاعلن مفاعلن= فعل فعل فعل فعل |
34 |
«كُن فَيَكُونُ» |
{آل عمران/47} |
مفتعلن |
35 |
«إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ» |
{آل عمران/49} |
مفعولن فاعلن |
36 |
«وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ» |
{آل عمران/50} |
مفاعلن مفاعلن مستفعلن |
37 |
«هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ» |
{آل عمران/51} |
مستفعلن مستفعلن |
38 |
«وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» |
{آل عمران/52} |
مستفعلن مستفعلن |
39 |
«وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ» |
{آل عمران/53} |
فاعلن فاعلن= فاعلاتن فعل |
40 |
«وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ» |
{آل عمران/54} |
مستفعلن مستفعلن |
41 |
«لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ» |
{آل عمران/57} |
فاعلاتن فاعلات |
42 |
«هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ » |
{آل عمران/62} |
مفاعلن فاعلن |
43 |
«وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا » |
{آل عمران/64} |
مفاعیلن مفاعیلن |
44 |
«أَفَلاَ تَعْقِلُونَ» |
{آل عمران/65} |
فعلاتن فعل |
45 |
«وَمَا يَشْعُرُونَ» |
{آل عمران/69} |
فعولن فعل |
46 |
«وَمَا يَشْعُرُونَ» |
{آل عمران/69} |
فعولن فعل |
47 |
«لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ » |
{آل عمران/72} |
مفاعلن فاعلن |
48 |
«إِنَّ الْهُدَى هُدَى اللّهِ » |
{آل عمران/73} |
مستفعلن فعولن |
49 |
«يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ » |
{آل عمران/73} |
مستفعلن فعل |
50 |
«وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ» |
»{آل عمران/74} |
مستفعلن مستفعلن |
ردیف |
عبارت قرآنی |
آدرس |
وزن |
51 |
«وَلاَ يُزَكِّيهِمْ» |
{آل عمران/77} |
مفاعلن فع لن |
52 |
«كُونُواْ عِبَادًا لِّي» |
{آل عمران/79} |
مستفعلن فع لن |
53 |
«طَوْعًا وَكَرْهًا» |
{آل عمران/83} |
فع لن فعولن |
54 |
«نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» |
{آل عمران/84} |
مفتعلن فاعلن |
55 |
«كَيْفَ يَهْدِي اللّهُ قَوْمًا» |
{آل عمران/86} |
فاعلاتن فاعلاتن |
56 |
«ثُمَّ ازْدَادُواْ كُفْرًا» |
{آل عمران/90} |
فع لن فع لن فع لن= مفعولن مفعولن |
57 |
«لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» |
{آل عمران/91} |
مفاعلن فاعلن |
58 |
«وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ» |
{آل عمران/91} |
فاعلاتن فاعلن |
59 |
«لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ» |
{آل عمران/92} |
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن |
60 |
«إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ» |
{آل عمران/93} |
مفعولن فاعلن |
61 |
«قُلْ صَدَقَ اللّهُ» |
{آل عمران/95} |
مفتعلن فع |
62 |
«إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ» |
{آل عمران/102} |
مستفعلن مستفعلن |
63 |
«لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ» |
{آل عمران/103} |
مفاعلن فاعلن |
64 |
«يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ» |
{آل عمران/104} |
مستفعل مفعولن= مفعول مفاعیلن |
65 |
«مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَيِّنَاتُ» |
{آل عمران/105} |
مستفعلن مفتعلن فاعلن |
66 |
«لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» |
{آل عمران/105} |
مفاعلن فاعلن |
67 |
«فَذُوقُواْ الْعَذَابَ» |
{آل عمران/106} |
فعولن فعل |
68 |
«فَفِي رَحْمَةِ اللّهِ» |
{آل عمران/107} |
فعولن فعولن = مفاعیل فع لن |
69 |
«وَلِلّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ» |
{آل عمران/109} |
فعولن فعولن فعولن =مفاعیل فع لن فعولن |
70 |
«لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم» |
{آل عمران/110} |
مفاعلن فاعلن |
71 |
«ثُمَّ لاَ يُنصَرُونَ» |
{آل عمران/111} |
فاعلن فاعلن |
72 |
«لَيْسُواْ سَوَاء» |
{آل عمران/113} |
مستفعلن |
73 |
«بِطَانَةً مِّن دُونِكُمْ» |
{آل عمران/118} |
مستفعلن مستفعلن |
74 |
«وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ» |
{آل عمران/118} |
مفعولن فعولن |
75 |
«قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاء» |
{آل عمران/118} |
مفتعلن فع لن |
ردیف |
عبارت قرآنی |
آدرس |
وزن |
76 |
«وَلاَ يُحِبُّونَكُمْ» |
{آل عمران/119} |
مفاعلن فاعلن |
77 |
«وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ» |
{آل عمران/119} |
مفاعلن مفاعلن مفاعلن |
78 |
«مُوتُواْ بِغَيْظِكُمْ» |
{آل عمران/119} |
مستفعلن فعل |
79 |
«لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» |
{آل عمران/123} |
مفاعلن فاعلن |
80 |
«يَنقَلِبُواْ خَآئِبِينَ» |
{آل عمران/127} |
مفتعلن فاعلن |
81 |
«فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ» |
{آل عمران/128} |
مفاعلن فاعلن |
82 |
«لاَ تَأْكُلُواْ الرِّبَا» |
{آل عمران/130} |
مستفلن فعل |
83 |
«وَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي» |
{آل عمران/131} |
فاعلاتن فاعلن |
84 |
«لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» |
{آل عمران/132} |
مفاعلن فاعلن |
85 |
«أُوْلَئِكَ جَزَآؤُهُم» |
{آل عمران/136} |
مفاعلن مفاعلن |
86 |
«مَّغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ» |
{آل عمران/136} |
مفتعلن مستفعلن |
87 |
«مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ» |
{آل عمران/136} |
مستفعلن فع لن |
88 |
«قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُمْ» |
{آل عمران/137} |
فاعلاتن فاعلن=فاعلن مستفعلن |
89 |
«هَذَا بَيَانٌ لِّلنَّاس» |
{آل عمران/138 |
مستفعلن مفعولن=مستفعلن مستفعل |
90 |
«لاَ تَهِنُوا» |
{آل عمران/139} |
مفتعلن |
91 |
«لاَ تَحْزَنُوا» |
{آل عمران/139} |
مستفعلن |
92 |
«وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ» |
{آل عمران/139} |
مفاعلن فع لن |
93 |
«وَلِيَعْلَمَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ» |
{آل عمران/140} |
مستفعلن مستفعلن مفاعلن |
94 |
«وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ» |
{آل عمران/141} |
مفاعلن فاعلن |
95 |
«وَلَمَّا يَعْلَمِ اللّهُ الَّذِينَ جَاهَدُواْ مِنكُمْ» |
{آل عمران/142} |
با اختیارات= مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن |
96 |
«كُنتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ» |
{آل عمران/143} |
مستفعلن مستفعل |
97 |
«لَن يَضُرَّ اللّهَ شَيْئًا» |
{آل عمران/144} |
فاعلاتن فاعلاتن |
98 |
«تَنقَلِبُواْ خَاسِرِينَ» |
{آل عمران/149} |
مفتعلن فاعلن |
99 |
«اللّهُ مَوْلاَكُمْ» |
{آل عمران/150} |
مستفعلن فع لن |
100 |
«وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ» |
{آل عمران/151} |
فعولن فعولن=مفاعیل فع لن |
ردیف |
عبارت قرآنی |
آدرس |
وزن |
101 |
«وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ» |
{آل عمران/151} |
مستفعلن مستفعلن |
102 |
«حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ» |
{آل عمران/152} |
مستفعلن فعولن |
103 |
«مِّن بَعْدِ مَا أَرَاكُم» |
{آل عمران/152} |
مستفعلن فعولن |
104 |
«لَقَدْ عَفَا عَنكُمْ» |
{آل عمران/152} |
مفاعلن فع لن |
105 |
«إِذْ تُصْعِدُونَ» |
{آل عمران/153} |
مستفعلن |
106 |
«لِّكَيْلاَ تَحْزَنُواْ» |
{آل عمران/153} |
مفاعیلن فعل |
107 |
«عَلَى مَا فَاتَكُمْ» |
{آل عمران/153} |
مفاعیلن فعل |
108 |
«لِّكَيْلاَ تَحْزَنُواْ عَلَى مَا فَاتَكُمْ» |
{آل عمران/153} |
مفاعیلن فعل/مفاعیلن فعل |
109 |
«يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ» |
{آل عمران/155} |
مستفعلن فع لن |
110 |
«عَفَا اللّهُ عَنْهُمْ» |
{آل عمران/155} |
فعولن فعولن =مفاعیل فع لن |
111 |
«وَلَوْ كُنتَ فَظًّا» |
{آل عمران/159} |
فعولن فعولن = مفاعیل فع لن |
112 |
«فَاعْفُ عَنْهُمْ» |
{آل عمران/159} |
فاعلاتن |
113 |
«بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» |
{آل عمران/161} |
فعولن فعولن فعولن=مفاعیل فع لن فعولن |
114 |
«وَبِئْسَ الْمَصِيرُ» |
{آل عمران/162} |
فعولن فعل |
115 |
«لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ» |
{آل عمران/164} |
مفاعلن فاعلن |
116 |
«مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ» |
{آل عمران/167} |
مستفعلن مفاعلن |
117 |
«قُلْ فَادْرَؤُوا» |
{آل عمران/168} |
مستفعلن |
118 |
«بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ» |
{آل عمران/170} |
مفاعیلن فعولن |
119 |
«وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ» |
{آل عمران/170} |
مفاعیلن فعل |
120 |
«حَسْبُنَا اللّهُ» |
{آل عمران/173} |
فاعلاتن |
121 |
«وَنِعْمَ الْوَكِيلُ» |
{آل عمران/173} |
فعولن فعل |
122 |
«وَاللّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ» |
{آل عمران/174} |
مستفعلن مستفعلن |
123 |
«فَلاَ تَخَافُوهُمْ» |
{آل عمران/175} |
مفاعلن فع لن |
124 |
«لَن يَضُرُّواْ اللّهَ شَيْئًا» |
{آل عمران/176} |
فاعلاتن فاعلاتن |
125 |
«إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ» |
{آل عمران/178} |
فاعلاتن فاعلن |
ردیف |
عبارت قرآنی |
آدرس |
وزن |
127 |
«بَلْ هُوَ شَرٌّ لَّهُمْ» |
{آل عمران/180} |
مفتعلن فاعلن |
128 |
«ذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ» |
{آل عمران/181} |
مستفعلن فاعلن |
129 |
«لاَ تُخْلِفُ الْمِيعَادَ» |
{آل عمران/194} |
مستفعلن فع لن |
130 |
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ» |
{آل عمران/200} |
مستفعلن مفاعلن مفاعلن |
131 |
«وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ» |
{آل عمران/200} |
مفاعلن مفاعلن |