دسته بندی اشعار

آخرین اشعار

آخرین نقدها

فدای سنگ

با سلام
پرنده رفت ولی آشیانه می ماند
دلم خوش است همین یک نشانه می ماند

نگو برای چه اینگونه عاشقت شده ام
برای عشق همیشه بهانه می ماند

چقدر جاذبه داری بگو کدام دل است 
که در حوالی چشم تو جا نمی ماند

نخواه از قفسم پر بگیرم وبروم
که باز وسوسه آب و دانه می ماند

به جز حقیقت عشقی که مانده تا به هنوز 
کدام قصه مگر جاودانه می ماند

وفا نداشته اند آبها و ماهی ها
فدای سنگ که با رود خانه می ماند
یاسر مهرآبادی آرانی

---

---

   تاریخ ارسال  :   1394/10/13 در ساعت : 22:9:38   |  تعداد مشاهده این شعر :  761

---

---