ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



دریغا باوری نا بارور دارید و می لولید

نگاه حسرت ما بر شما هر گاه می افتد
شرر در کاختان از کوخ ما با آه می افتد


پُرید از نخوت از بس، نیست جای هیچ تردیدی
به بادِ نخوت  از چشمِ شماها ماه می افتد


درِیغا  باوری نابارور دارید و می لولید
بشر با بی مبالاتی خود در چاه می افتد


نیاسایی دمی هر چند از تشویشِ رسوایی
 کلاهت از سر  ای کَل خواه یا ناخواه می افتد


به نیرنگی سرت از راه بیرون می رود هر دم
گناهش باز هم بر گردن روباه می افتد!


نگیرد پیشی از ما هیچکس در عشق ورزیدن
که با ما   راهِ ما هم رو به مقصد راه می افتد


امیر عشق را امروز باید بود چاکر چون
که فردا دستت از دامان او کوتاه می افتد
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1396/9/24 در ساعت : 13:32:52   |  تعداد مشاهده این شعر :  410


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

خلیل ذکاوت
1396/9/26 در ساعت : 10:47:40
سلام.
غزلی است نغز و پرمغز.
توفیقاتتان افزون.
ابراهیم حاج محمدی
1396/9/26 در ساعت : 22:56:22
سلام و درود حضرت دوست جناب ذکاوت عزیز
ممنون و سپاسگزارم . زنده و پایدار باشید.
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1396/10/2 در ساعت : 16:38:19
(( پرسید دل ، که سوم دی ماه روز کیست / رندانه گفت ، قند فریمان که روز ِ من / باید گرفت آینه ها را به شاد باش / در سالروز ِ فحل ِگرانمایه ی سخن ))
جناب استاد حاج محمدی بزرگوار و ارجمند ، قرارسیدن سالروز تولدتان ، به جناب عالی ، خانواده ی محترم و دلدادگان شعر و ادب فارسی مبارک باد ، از خداوند بزرگ برای آن استاد فرزانه و شاعر توانمند آرزوی تندرستی و توفیق روز افزون دارم
بازدید امروز : 5,783 | بازدید دیروز : 13,096 | بازدید کل : 123,360,361
logo-samandehi