بزن سرنا که سردار آمده نزدیک لشکر گاه
هزاران لشکر رومی بلرزد چون شود آگاه
به آنها سورنا تا شب کمینی سخت خواهد زد
کنار مرز روم شرقی او تخت خواهد زد
کراسوسی که مغرور است در این جنگ می میرد
تمام لشکرش از مرگ او گرگیجه می گیرد
وفرزندش به دست سورنا اعدام خواهد شد
ورم شرق بعداز مردن او رام خواهد شد
به تیری پای رومی بر زمین می دوخت سربازش
به بازوی ستبرو با کمان چابک اندازش
وحالا پومپه وجولیوس از این درد می میرند
که سربازان او سبز آمدند وزرد می میرند
فقط از رم شرقی ماند چندین شهروناقوسش
که آنهم ناله می کردند از مرگ کراسوسش
موسی عباسی مقدم