ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



«هوادار آب و باران»
«هوادار آب و باران»
 
طنین در زدنش، رنگ بی قراری داشت 
چقدر، با منِ دلخسته، حس یاری داشت
 
میان حوصله ی باغ ها قدم می زد
به وقت حرف زدن، لهجه ی قناری داشت
 
به باغ، راه نمی داد خشکسالی را
به میزبانی باران، امیدواری داشت
 
به روی گونه اش اردیبهشت جاری بود
همیشه خنده ای از نوع گل اناری داشت
 
به حال و روز من، آن فصل ها، دلش می سوخت
هزار دغدغه، از جنس غمگساری داشت
 
مدام، چهره اش آرام و آفتابی بود
به روی شانه ی خود، رودهای جاری داشت
 
چقدر خوب، هوادار  آب و باران بود 
چقدر، با گل و آیینه، سازگاری داشت
 
میان سینه ی من، شوق، بال و پر می زد
درآن زمان، دلم انگار شهریاری داشت !
 
همیشه دغدغه اش سرنوشت گل ها بود
اگرچه سخت خودش زخم های کاری داشت
 
به یک نگاه، چه آرامشی به من می داد
چقدر، آن شب اندوه، بردباری داشت !
 
چنان ستاره، به ناگاه دور شد ازمن
برای رفتن از این شهر بی قراری داشت!
 
کلمات کلیدی این مطلب :  طنین ، حوصله ، قناری ، شهریاری ، خشکسالی ، بی قراری ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1398/6/10 در ساعت : 12:13:48   |  تعداد مشاهده این شعر :  791


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سیاوش پورافشار
1398/6/11 در ساعت : 21:22:4
بنام خدا
با سلام
شعر جناب صفا دل یعنی غزلهایشان همیشه خواندنی هستند
میزبانی باران...کسی که وارد جایی می شود میهمان است بهتر بود می فرمودند میهمانی باران
رودهای جاری ترکیب حشوی است رود ناجاری نداریم رودخانه است که اگر خشک شود دیگر رود نیست
خدابخش صفادل
1398/6/13 در ساعت : 22:34:18
درود وسپاس از توجه تان!
سیاوش پورافشار
1398/6/14 در ساعت : 11:1:41
سلام استاد صفادل
غزل زیبایتان چشم نواز و دل نواز است اگرجسارتی کردم نظری نقد گونه نوشتم ببخشید
خدابخش صفادل
1398/6/14 در ساعت : 15:54:49
درود برشما سپاسگزارم از نقدونظرتان. من براین باورم، شعری که پخش شد، دیگر از سراینده نیست، مخاطب حق دارد هرخوانشی داشته باشد، به ویژه شما که منتقد گرم و سرد چشیده ای هستید. حتی جای دفاع هم ندارد. مگر در جاهای ویژه ای. باز هم سپاس!
بازدید امروز : 8,179 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,539,410
logo-samandehi