ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شعری برای تبریز

تبریز ...

آهن به هم کوفتن بود...

همخوانی شهر و باران

شهری نیافتاده از پا...

در فصل تاریخ و طوفان

**

تبریز ای شهر عاشق!

 سارای افتاده در آب

ای خانه ی برفی من،

 آنسوی دروازه ی خواب

*

یکبار با دست طغیان،

 نابود شد بودهایت

ای بغض تو کوه ها و

 ای اشک تو رودهایت

*

اما تو سنگر گرفتی

پشت طلوع و غروبت

شلیک کردی به تاریخ

 با برنوی نقره کوبت

*

ای سینه ی سرخ ایران

 در قعر این بی زمانی

فریاد کن غیرتت را

 با خشم ستارخانی

*

مردان مرد قبیله

جان می دهد بودنت را

تاریخ بر سر گرفته

بیست و نهِ  بهمن ات را

*

شهر غزل، شهر آتش

روح خزان و بهاری

همخانه ی انقلاب و

هم کلبه ی شهریاری

*

حس می کنم شالی از شعر

 افتاده بر شانه ی من

گرم ام کن و شاعرم کن

تبریز من، خانه ی من


شاعر: ابراهیم قبله آرباطان

کلمات کلیدی این مطلب :  تبریز ،


   تاریخ ارسال  :   1398/10/7 در ساعت : 11:41:38   |  تعداد مشاهده این شعر :  480


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 4,496 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,535,727
logo-samandehi