آقاجون رفتگر:
اتل متل یه بابا
یه بابای فدا کار
یه مرد خوب وپرکار
صبح های زود که خوابیم
مثل ماهی توآبیم
برای مردمی ها
به رسم زندگی ها
یه یا علی بیرونه
نام خدا خندونه
بابای من یه مَرده
زندگیش ام نبرده
این بابای مهربون
رفتگر،تو میدون
خش خش صبح ومردی
خوبی ودر نبردی
یه روز صبح خروس خون
مشغول کار بیرون
یه کیف دیدش تومیدون
زل زد به اون مهربون
کیف برداش نگاه کرد
یه کار سخت به راه کرد
یه کیف نگو که بانکه
درجنگ مثل تانکه
یه عالمه جواهر
دنیا شده ظاهر
بابای خوب مَردم
الهی من بگردم
با اینکه بی خونه ایم
دربند صابخونه ایم
با اینکه اون مریضه
زحمتکشه عزیزه
با این همه حال زار
شیطون وکرده اون خوار
توکیفش ام یه آدرس
یه راه خوب ودسترس
خوشحال شدو زود دوید
صاحب کیف اون دید
کیف دادش مهربون
به صاحب از دل وجون
هنوز تومردی وداد
خش خش جارو ش میاد
با بام چه خوب ومَرده
با شیطون درونش دائم در نبرده
اون همیشه پیروزه
حمد خدا به روزه