ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



غریب در وطن (زن)5
چون قایقی گم گشته و تنها در ظلمت ابادی تماشایی
دریا که نه در باتلاقی گود، محبوس سنتهای دنیایی
شبهای بی صبح وسحر مردی،با نعره های نا به هنگامش
منت برایش هدیه می اورد ،در خانه ای سرد ومقوایی
از رنجهای تا ابد جاری ،تا زخمهای سطحی وکاری
فهمید مجبوراست زن باشد، شبها برای کار ولالایی
کور وکر و لالش پسندیدند،بعد از والضالین کشداری
رد کشیده شد کبود اما ،ترسید از قانون و رسوایی
هی خانه اش را اب و جارو کرد،هی شیشه هارا برق می انداخت
تا بلکه در قلبش کسی باشد، نه مثل ان زنهای هر جایی
اما تمام روز کلفت بود ، اما تمام عمر بیگانه
یک مادر دلسوز بی همراه، من ها نشد در خانه اش مایی
یکبار هم طعم محبت را ،یک شاخه گل حتی نشد سهمش
حرف دلش را هم نزد اما،لو داد به همسایه بالایی_
چشم کبود وپای لنگانش، لبهای زخمی و ورم کرده
لبخندهای تلخ چون تریاک ،شکر خداهای تماشایی
پروانه ای لبریز از ته گرد ،چسبیده به عرفی و قانونی
گم شد جوانی ها و شادابی،در گور خوابیده است زیبایی.


کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  اجتماعی ، نثر ادبی ، سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1404/2/7 در ساعت : 1:22:53   |  تعداد مشاهده این شعر :  6


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 9,017 | بازدید دیروز : 9,328 | بازدید کل : 123,061,187
logo-samandehi