همچنان گهوارهی گودرزها و گیوهاست خاکِ ایران است، خاکی پهلوانپرور هنوز نیست ایران هرگز از رودابه و رستم تهی مادهشیران باز میزایند شیرِ نر هنوز زنده و زاینده بادا این کهن کشور، که هست -خاکِ پاکش مهدِ نیرمهای نامآور هنوز ....احسنت
|
درود و دست مریزاد حضرت دوست . ظاهرا سهو القلمی در این مصرع رخ داده است. {{اجنبی چشم دارد به این کشور هنوز}}
|
باسلام وعرض ارادت استاد ارجمند.قصیده ای بس فاخر و تأثیرگذار پرداخته اید....زهازه....مرحبابکم. دروجا سهوالقلم دو مصراع را ناموزون نموده لطفآ اصلاح فرمایید: عشق، دلهای دلیران را میدهد جان و جنم سرسپاران را جنون باشد سر و سرور هنوز .... «دهد» به «می دهد» تبدیل شده است. و در مصراع دوم بیت زیر هم کلمه یا کلماتی ازقلم افتاده است: تلّه زیرِ طعمه پنهان کرده در هر جانبی اجنبی چشم دارد به این کشور هنوز.
|
*خصوصی: سربهزیرِبرف؛ در خواب است و، دنیایی بر آب من ولی بر رغمِ کبکم؛ مرغِ خنیاگر هنوز! ( من به رغم کبکم اما مرغ خنیاگر هنوز)
|
خصوصی: تلّه زیرِ طعمه پنهان کرده در هر جانبی اجنبی چشم دارد به این کشور هنوز (دام زیر طعمه پنهان کرده در هر جانبی اجنبی چشم طمع دارد به این کشور هنوز)
|
با درود مجدّد در مصرع ذیل هم سهو القلمی رخ داده و ((می)) اضافه تایپ شده است 《عشق، دلهای دلیران را میدهد جان و جنم》 ضمن این که 《تله》 به شَدّ لام صحیح نیست و بهتر است بجای آن از کلمه ی ((دام)) استفاده کنید .
|
خصوصی ای جوانانی که میباشید مجنونِ حسین هست لیلا را به دل داغِ علیاکبر هنوز .... استادجاناستفاده از .فعل «می باشید» درنوشته بخصوص شعر به نظر صحیح نیست ای جوانانی که مشتاقید و مجنون حسین... یا هر کلمه ی بهتری که بیندیشید.
خلیل ذکاوت
1400/5/15 در ساعت : 20:8:31
با سلام و احترام
از استادان ارجمند آقایان خوش عمل و حاج محمدی بابت یادآوری ها و راهنمایی هایشان بی نهایت سپاسگزارم.
|
|