ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما، گاهی فاصله است میان رئالیسم ادبی و دنیای واقعی، شعرتان زیبا بود اما شاید ضروری ترین نیا   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما - بله اگر از نظر وزنی در نظر بگیرید درو و از باید پشت سر هم و به شکل (دوراز) خونده ب   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : علیرضا حکیم
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
سلام - عیدشما پرنور - ممنون ازنظرتان - ولی مصرع حوض به این راحتی ، کجاش سخت دروزن نشسته لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
واقعا حیف این مفاهیم زیبا و دلنشین که نه کاملا موزون شود و نه سپید باشد - مثلا در بیت دوم: حوض سی   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما ، بسیار عالی بود و البته ای کاش - فقط این مصرع افسوس درین سیطره بیکار نگردی - روشن   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : عباس خوش عمل کاشانی
با درود.به عنوان یکی از مدیران ارشد «سایت بین المللی شاعران پارسی زبان» به شما خوشامد می گویم. - «   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : سید محمدرضا لاهیجی
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : عباس خوش عمل کاشانی
در این رباعی به یک اشکال بارز برخوردم و آن هم تنافر لفظی در مصراع سوم است.کنار هم قرار گرفتن «چو» و    ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



... نمی‌آید
                                          سوگیادِ حاج‌حسن تشکّری، که کرونا او را نیز از ما گرفت.         
         
                   ... نمی‌آید
 
خبر بدتر از این؟؛ او رفته و دیگر نمی‌آید
برای من خبر دیگر از این بدتر نمی‌آید
 
چو نی پُر از نوای سینه‌سوزم، بغض ِ من امّا
-گلوگیر است و، از نایم صدایی در نمی‌آید
 
پس از هر اِسْمَع و اِفْهَمْ می‌آمد باز اسم تو
مرا مرگ تو امّا باز در باور نمی‌آید
 
کفی خاک مزارت را به سر می‌ریزم و، جز این
-دریغ، از دست من، ای دوست، کاری بر نمی‌آید
 
به دریایی دلم افتاد کز هر سوی آن، هر آن
-به جز طوفان و موجِ مست و طغیانگر نمی‌آید
 
به جانِ مرگ حیّ و حاضرم، امّا خزان خیلی
-سراغِ باغِ بی برگ و بدون بر نمی‌آید!
 
اجل دارد قیامت می‌کند ای دل نمی‌بینی؟!
تو آیا بر مشامت بویی از محشر نمی‌آید؟!
 
می‌آید عشق و با اویند درد و داغ و اشک و آه
بله؛ سلطان برای صید، بی لشکر نمی‌آید
 
اگر ای عشق تیغ آبدارت را به رقص آری
کنی کاری که خضر از عهده‌ی آن بر نمی‌آید
 
دهد جام جنونت جرعه‌ای گیرم، بنوش ای دل
چنین آب حیاتی گیرِ اسکندر نمی‌آید
 
سراسر می‌شود این خاک روزی سرخ، باور کن
مگر از تربتِ عاشق، شقایق در نمی‌آید؟
 
به دشتِ ازعطش‌لبریزِ ما زل می زند، امّا ...
چه ابری!؛ کاسه‌ی صبرش خدایا سر نمی‌آید
 
به‌گوش از بام تا شامم، دریغ امّا صدایی جز
-کبوتر پَر، قناری پَر، پرستو پَر، نمی‌آید
 
شبی شوم است، پس کی می‌دمی ای صبح صادق؟، کی؟
چرا آن آفتابِ آینه‌گستر نمی‌آید؟
 

موضوعات :  سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1400/6/2 در ساعت : 20:23:52   |  تعداد مشاهده این شعر :  437


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  نورعلی بهاروند     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
مرحبا استاد👏👏👏🌺
علی نظری سرمازه
1400/6/3 در ساعت : 3:3:12
درود استاد گرامی
به گوش از بام تا شامم دریغ اما صدایی جز
کبوتر پر قناری پر پرستو پر نمی آید
عالیییییییییییییییییییت
رضا محمدصالحی
1400/6/3 در ساعت : 8:40:46
سلام استاد ذکاوت عزیز
عالی ... دستمریزاد
مصرع اول بیت ماقبل آخر سهو قلمی روی داده
بام تا شامم / به نظرم باید باشه
حنظله ربانی
1400/6/3 در ساعت : 11:11:35
به گوش از بامم تا شامم ( فکر کنم اشتباه تایپی رخ داده )
عباس خوش عمل کاشانی
1400/6/4 در ساعت : 0:41:1
استاد ارجمند جناب ذکاوت عزیز
به یاد دارم که در سال 1354 شمسی غزلی از استاد اخوان ثالث بزرگ در مجله ی معتبر سپییدوسیاه به اقتراح گذاشته شد که چنین بود:
تو را با غیر می بینم صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری زدستم بر نمی آید
نشستم باده خوردم خون گرستم کنجی افتادم
تحمل می رود اما شب غم سر نمی آید
چه سود از شرح این دیوانگیها بیقراریها
تو مه بی مهری و حرف منت باور نمی آید
توانم گفت مستم می کنی با یک نگه اما
حبیبا درد هجرانت به گفتن در نمی آید
منه بر گردن دل بیش از این طوق جفا کاری
که این دیوانه گر عاشق شود دیگر نمی آید
دلم در دوریت خون شد بیا و اشک چشمم ببین
خدا را از چه بر من رحمت ای کافر نمی آید .
یکی از شرکت کنندگان در اقتراح استاد قدرت الله شریفی خراسانی بود که دوبیت از غزلش چنین است:
مگر خورشید باور بار دیگر بر نمی آید
که این سنگین شب یلداوش من سرنمی آید
شکیبم بنگر و سرحد صبر و مرز استغناء
که با صد زخم پنهانی صدایم در نمی آید ...
و اما ، ارادتمند که آن زمان 17 سال بیش نداشتم در اقتراح شرکت کردم و جالب اینکه من کم سنّ و سال ترین شرکت کننده در اقتراح بودم و غزلم که ذیلا تقدیم می شود رتبه ی سوم را از بین پنجاه و دو غزل به خود اختصاص داد و تشویقها شدم:
نمی دانم چرا شبهای هجران سر نمی آید
پیامی آشنا* از صبح روشنگر نمی آید
یکی در گوشه ی عزلت سراغم را نمی گیرد
به ماتمخانه ی من هیچ کس دیگر نمی آید
به رویم هیچ گل درگلشن هستی نمی خندد
به سویم هیچ ساقی با می وساغرنمی آید
سموم نامرادی می وزد بر گلشن جانم
از آن دیگر گل اشکی ز چشمم بر نمی آید
به کیش من خطاباشدگرفتن دست آن رهرو
که در راه طلب شادان به پای سر نمی آید
ز عشق سینه سوزش تاابد دل بر نمی دارم
ز راه مرحمت هر چند آن دلبر نمی آید
چنان با ناامیدی خو گرفتم کز ره یاری
اگر گویند می آید ، مرا باور نمی آید
چه گویم بارها کاین شکوه ها از طالع وارون
به مضمون درنمی گنجدبه گفتن درنمی آید.
*عباس خوش عمل کاشانی.
*من سروده بودم:
پیامی جانفزا از صبح روشنگر نمی آید....
در محفل دوستانه ای که در منزل استاد ابوالحسن ورزی برگزار شده بود (که در ستون خاطرات شاعران درج شده است)وقتی این غزل را با شرح مبسوط موضوع اقتراح خواندم استاد اخوان ثالث (اعلی الله مقامه الشّریف) فرمودند:به جای جانفزا «آشنا» بگذار و کمین چنین کردم.
خلیل ذکاوت
1400/6/5 در ساعت : 21:19:41
با سلام
البته بنده متوجه نشدم که منظور جناب استاد خوش عمل از گذاشتن این نظر، تأیید شعر حقیر است یا ...؟! در هر حال، این غزل با غزل بسیار معروف شادروان زنده یاد استاد اخوان ثالث، از لحاظ موضوع و مضمون، فکر و فضا، و حال و هوا تفاوت دارد. وجه اشتراک این دو، فقط ردیف و قافیه است که ردیف و قافیه و قالب و وزن نیز انحصاری هیچ شاعر خاصی نیست. با همه ی این ها، احترام آن رند پاکباز، استاد بزرگ زنده یاد مهدی اخوان ثالث، هم به جهت حق تقدم در سرودن غزلی با این ردیف و قافیه و وزن، و مهم تر از آن، از حیث تأثیر شگرف و ژرف او بر شعر معاصر، بر همه ی ما واجب و لازم است. از استاد خوش عمل عزیز هم به خاطر ارائه این اطلاعات مفید سپاسگزارم.
بازدید امروز : 10,744 | بازدید دیروز : 16,464 | بازدید کل : 150,687,227
logo-samandehi