استاد ارجمند جناب ذکاوت عزیز
به یاد دارم که در سال 1354 شمسی غزلی از استاد اخوان ثالث بزرگ در مجله ی معتبر سپییدوسیاه به اقتراح گذاشته شد که چنین بود:
تو را با غیر می بینم صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری زدستم بر نمی آید
نشستم باده خوردم خون گرستم کنجی افتادم
تحمل می رود اما شب غم سر نمی آید
چه سود از شرح این دیوانگیها بیقراریها
تو مه بی مهری و حرف منت باور نمی آید
توانم گفت مستم می کنی با یک نگه اما
حبیبا درد هجرانت به گفتن در نمی آید
منه بر گردن دل بیش از این طوق جفا کاری
که این دیوانه گر عاشق شود دیگر نمی آید
دلم در دوریت خون شد بیا و اشک چشمم ببین
خدا را از چه بر من رحمت ای کافر نمی آید .
یکی از شرکت کنندگان در اقتراح استاد قدرت الله شریفی خراسانی بود که دوبیت از غزلش چنین است:
مگر خورشید باور بار دیگر بر نمی آید
که این سنگین شب یلداوش من سرنمی آید
شکیبم بنگر و سرحد صبر و مرز استغناء
که با صد زخم پنهانی صدایم در نمی آید ...
و اما ، ارادتمند که آن زمان 17 سال بیش نداشتم در اقتراح شرکت کردم و جالب اینکه من کم سنّ و سال ترین شرکت کننده در اقتراح بودم و غزلم که ذیلا تقدیم می شود رتبه ی سوم را از بین پنجاه و دو غزل به خود اختصاص داد و تشویقها شدم:
نمی دانم چرا شبهای هجران سر نمی آید
پیامی آشنا* از صبح روشنگر نمی آید
یکی در گوشه ی عزلت سراغم را نمی گیرد
به ماتمخانه ی من هیچ کس دیگر نمی آید
به رویم هیچ گل درگلشن هستی نمی خندد
به سویم هیچ ساقی با می وساغرنمی آید
سموم نامرادی می وزد بر گلشن جانم
از آن دیگر گل اشکی ز چشمم بر نمی آید
به کیش من خطاباشدگرفتن دست آن رهرو
که در راه طلب شادان به پای سر نمی آید
ز عشق سینه سوزش تاابد دل بر نمی دارم
ز راه مرحمت هر چند آن دلبر نمی آید
چنان با ناامیدی خو گرفتم کز ره یاری
اگر گویند می آید ، مرا باور نمی آید
چه گویم بارها کاین شکوه ها از طالع وارون
به مضمون درنمی گنجدبه گفتن درنمی آید.
*عباس خوش عمل کاشانی.
*من سروده بودم:
پیامی جانفزا از صبح روشنگر نمی آید....
در محفل دوستانه ای که در منزل استاد ابوالحسن ورزی برگزار شده بود (که در ستون خاطرات شاعران درج شده است)وقتی این غزل را با شرح مبسوط موضوع اقتراح خواندم استاد اخوان ثالث (اعلی الله مقامه الشّریف) فرمودند:به جای جانفزا «آشنا» بگذار و کمین چنین کردم.
خلیل ذکاوت
1400/6/5 در ساعت : 21:19:41
با سلام
البته بنده متوجه نشدم که منظور جناب استاد خوش عمل از گذاشتن این نظر، تأیید شعر حقیر است یا ...؟! در هر حال، این غزل با غزل بسیار معروف شادروان زنده یاد استاد اخوان ثالث، از لحاظ موضوع و مضمون، فکر و فضا، و حال و هوا تفاوت دارد. وجه اشتراک این دو، فقط ردیف و قافیه است که ردیف و قافیه و قالب و وزن نیز انحصاری هیچ شاعر خاصی نیست. با همه ی این ها، احترام آن رند پاکباز، استاد بزرگ زنده یاد مهدی اخوان ثالث، هم به جهت حق تقدم در سرودن غزلی با این ردیف و قافیه و وزن، و مهم تر از آن، از حیث تأثیر شگرف و ژرف او بر شعر معاصر، بر همه ی ما واجب و لازم است. از استاد خوش عمل عزیز هم به خاطر ارائه این اطلاعات مفید سپاسگزارم.
|