ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
درودها بانوی فرهنگ و ادب استاد سمیعی⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩🌹🌹🌹🌹 - بسیار زیبا می‌سرایید و مخاط   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
بانو جاویدنیا درودها!🌹🌹🌹🌹 - بسیارزیبا ودلنشین بود،تقریبن غزل عاشقانه درحرمش ازاین حقیر هم همچن   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما - واقعا تا گفتن شعر سپیدی اینچنین - رگ به رگ می گردد آدم را کمر تا آستین - هرچند    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما، گاهی فاصله است میان رئالیسم ادبی و دنیای واقعی، شعرتان زیبا بود اما شاید ضروری ترین نیا   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما - بله اگر از نظر وزنی در نظر بگیرید درو و از باید پشت سر هم و به شکل (دوراز) خونده ب   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : علیرضا حکیم
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
سلام - عیدشما پرنور - ممنون ازنظرتان - ولی مصرع حوض به این راحتی ، کجاش سخت دروزن نشسته لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
واقعا حیف این مفاهیم زیبا و دلنشین که نه کاملا موزون شود و نه سپید باشد - مثلا در بیت دوم: حوض سی   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



یا ابوالفضل العباس ع

https://shaboneh.com/wp-content/uploads/2018/09/ABAS-2.jpg


ای ماهتابِ هاشمی

دستانِ عالم بسوی توست

و آبرویِ تمامِ عرصه ها ، به آبرویِ توست

و چشمِ اُمّیدِ عالمیان 

تنها درانتظارِ رویِ توست !

 

 

ای آنکه بر جمیعِ عاشقان نظاره گری !

تو بابُ الحوائجی

تو دوایِ دردهایِ عالمی

تو فرمانده یِ با وفایِ ارتشِ علی وُ محمّدی

تو سرآغازِ دنیایِ معرفتی

تو کمالِ انقطاعِ حقیقتی

تو زبانزدِ هر محفل و هر مجلسی ؛

و فُرات

هر چند شرمنده است

امّا از نگاهِ تو تا ابد 

آبرو گرفته است !

 

ای شاهدِ کشف و شهود !

علقمه و فُرات در برابرت خجل شدند ؛

امّا تمامِ رودهایِ عالم

از نقشِ زیبایِ تو سیراب گشته اند !

 

 

وقتی به افتخارِ و اَمرِ برادر ، علمدار شدی

و در نگاهِ بهارانِ زندگی ، برون گشتی از فرات

زمین و زمان ، به پابوسِ تو آمدند

تا در خاک و خون فتادنِ تو را نظاره کنند

و همچنان به یاد تو گریه ها سر دهند !

***

امشب فُرات و علقمه ، شرمنده اند

امشب قیام و قعود ، درهم شکسته اند ؛

و خیمه ها

اشک و ناله را

در نگاه یتیمان به تماشا نشسته اند

و یاغیانِ شهری سیاه

ستارگان را به جفا چیده اند !

 

امشب به تاراج می رود زمین

امشب دل ها و سینه ها

همچون کوره هایِ آتشین ، شُعله می کشند

تا دردهایِ مستمرِّ بشر را ، نشان دهند

و با التیامِ زخمی کُهن

سرآغازِ مشقی دگر شوند !
 


م جعفری




 


موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1401/5/16 در ساعت : 21:47:47   |  تعداد مشاهده این شعر :  166


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 3,866 | بازدید دیروز : 28,773 | بازدید کل : 152,155,270
logo-samandehi