در هتل مهران و توسط انجمن شعر غالب (خودشان مي گفتند گوشه غالب) به گرمی از ما پذيرايی شد. بيشتر از دفعه قبل دوربين های تلويزيون و خبرنگارها آمده بودند. مراسم شروع شد و حضرات يکی يکی شعر خواندند و حرف زدند. نکته جالب اين شب شعر حضور قمر منصور صاحب وزير ورزش، نوجوانان، سياحت و سلامت بود. البته اين ها همه اش يک وزير بود. عنوان اصلی اش به اردو اين بود: وزير "کهيل و ثقافت و امور نوجوانان سياحت و معاشرتی بهبود"

خيلی جوان بود و شيك پوش و همين امر باعث شد كه آقای قزوه در گوشم گفت بيا برای اين وزير شعر بگوييم. و خودش استارت زد:

وزير چار چيز است قمر منصور صاحب

برای ما عزيز است قمر منصور صاحب

هميشه در سياحت، هميشه گرم ورزش

هميشه پشت ميز است قمر منصور صاحب

شبی در شهر تهران، شبی هم در كراچی

شبی اندر ونيز است قمر منصور صاحب

لباسش سخت زيبا، خودش زيباتر از آن

عجب شيك و تميز است قمر منصور صاحب

اين ابيات را به آقای توسلی دادم تا اگر صلاح ديدند به وزير مربوطه بدهد ولی ايشان نخوانده نوشته را به آقای قمر منصور دادند. نگاهی كرد و ما با اشاره فهمانديم كه كار ما بوده و چقدر خوشحال شد.

مراسم كه تمام شد يك يادگاري كه عكس مرحوم غالب در گوشه آن بود و در بالای آن دست دوستی ايران و پاكستان ديده می شد به همه ما داده شد. بعد هم از تصوير بزرگ غالب و دست خط هايي از ايشان تو سط رئييس انجمن غالب آقاي دكتر پيرزاده قاسم و دكتر توسلي ما پرده برداري شد. بعد هم يک عصرانه تند و تيز....

سر ميز عصرانه با رييس دانشگاه كراچي به بحث پيرامون پ‍ژوهش در دانشگاه پرداختم و اينكه روند تحقيقات در  مراكز تحقيقاتي پاكستان چطور است و به خوبي جواب می داد و آقاي توسلي هم ترجمه مي كرد. در حين صحبت بوديم كه يك كيك عظيم الجسه آوردند كه وحدت ايران و پاكستان را نشان مي داد و در پايين آن نوشته بود: بزم غالب
آقاي توسلي و رييس دانشگاه كراچي مشتركا كيك رابريدند و باز بخور بخور ...

 ز راست: محمدرضا عبدالملكيان و استاد محمد جواد محبت