گفتگوی اختصاصی سایت شاعران پارسی زبان با « آنا برزینا» شاعر و شرق شناس، پژوهشگر و استاد دانشگاه زبان فارسی در روسیه 1 - لطفاً ابتدا کمی از خودتان بگویید.
متولد سال 1362 هستم. در شهر دیمیتروف اوکراین به دنیا آمدم. همانجا روانه مدرسه شدم. در سن 17 سالگی وارد رشته شرق شناسی (زبان و ادبیات فارسی و انگلیسی) دانشگاه ملی کییف شدم. لیسانس و فوق لیسانسم را در این دانشگاه به پایان رساندم.
از سال 2005 تا سال 2012 در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران در مقطع فوق لیسانس و دکتری تحصیل و درجه دکتری را اخذ کردم.از سال 2014 استاد زبان فارسی دانشگاه دولتی روابط بین الملل مسکو هستم. 2 –داستان آشنایی شما با زبان فارسی؟
قبل از ورود به دانشگاه تقریبا هیچ چیز راجع به ایران و زبان فارسی نمی دانستم. فقط یادم است در مدرسه اشعار عمر خیام را می خواندیم و حفظ می کردیم. من خیلی مورد تاثیر عمق و زیبایی اشعارش قرار گرفته بودم ولی فکر نمی کردم که یک روز متخصص ادبیات فارسی شومو بتوانم متن اصلی آن را بخوانم. بعد وارد رشته شرق شناسی دانشگاه ملی کی یف شدم. همیشه به شوخی می گویم که خودم زبان فارسی را انتخاب نکردم، زبان فارسی مرا انتخاب کرده است. 3 - چه کسی شما را به شعر گفتن به زبان پارسی تشویق کرد؟
من دانشجوی سال اول بودم وقتی توانستم شعر فارسی را بدون ترجمه بخوانم، عاشقش شدم. شروع کردم شعر فارسی را به زبان اوکراینی ترجمه کنم و به شعر در بیاورم. بیشتر روی حافظ و مولانا و سعدی و خیام کار کردم. در سفارت ایران در اوکراین و شب شعر در دانشگاه ترجمه ها و اشعارم را می خواندم. دانشجوی سال سوم که بودم برای اولین بار بمنظور شرکت در دوره دانش افزایی به ایران سفر کردم. آشنایی من با این کشور زیبا از شهر مقدس مشهد شروع شد. از آن موقع آرزوی دلم بود در ایران تحصیلاتم را ادامه بدهم. هر چه درس می خواندم و فارسی یاد می گرفتم احساس می کردم کم است. راستش را بگویم هنوز هم این احساس را دارم... در ایران رشته تحصیلی ام زبان و ادبیات فارسی بود. بعلاوه با شاعر جوان ایرانی و دوست خوبم محمّدجواد آسمان آشنا شدم که درک کمال و جمال شعر فارسی و فن سرودن شعر را به من آموخت. اینجا جا دارد از ایشان سپاسگزاری کنم. 4 –کمی از جایگاه و موقعیت زبان پارسی در روسیه بگویید؟
با توجه به فعالیتهای ایران در عرصه جهانی، در حال حاضر شاهد افزایش اهمیت و تاثیر ایران در جهان می باشیم. و این امر باعث افزایش علاقمندی دانشجویان به ایران و زبان فارسی شده است. 5 - وضعیت تدریس زبان فارسی در کشور شما؟
آموزش زبان فارسی در روسیه سابقه طولانی دارد. طی دو قرن اخیر در روسیه سه مرکز آموزش زبان فارسی وجود داشت: مسکو، پترزبورگ و قازان. اما در دهه دوم قرن 20 وضعیت به شدت عوض شد: در حال حاضر زبان فارسی در دانشگاههای آستراخان، ماخاچقلعه، اوفا، یِکاترینبورگ، نووسیبیرسک، ولادیقفقاز نیز تدریس می شود. فقط در شهر مسکو زبان فارسی در 9 دانشگاه تدریس می شود. 6 –آیا در حوزه ترجمه هم فعالیت دارید؟ تا کنون چه آثاری و از چه کسانی را ترجمه کرده اید؟
حوزه هنری جمهوری اسلامی ایران پروژه های جالب ترویج ادبیات فارسی در کشورهای خارجی داشت که بنده به عنوان مترجم زبان روسی در آن شرکت کردم. در چهارچوب این پروژه ها داستان محمدرضا سرشار "اگر بابا بمیرد"، "گزیده داستان های کوتاه زنان نویسنده معاصر ایران" (گردآودنده: راضیه تجّار) و "گزیده شعر معاصر ایران" (گردآورندگان: علیرضا قزوه، مصطفی علیپور، محمّدجواد آسمان) با همکاری ماکسیم دلیناد ترجمه شده است. همچنان ترجمه مجموعه شعر دکتر علیرضا قزوه "سکانس آخر دنیا" که مترجم آن آلکساندر ایوین و بنده بودیم در شهر مسکو منتشر شد.
علاوه بر این با فیلارمونی دولتی آکادمیک مسکو همکاری دارم و نمایش "خاموش خانه" و نقالی"نوروز" را ترجمه کردم که طی هفته تاتر ایران در مسکو در فروردین سال جاری ارایه شد. 7 - تعدادی از شاعران پارسی گوی روسیه را نام ببرید؟
فقط دوست خوبم دلبر تاشماتووا را می شناسم. 8 –میزان آشنایی شما با شعر و شاعران بعد از انقلاب؟
گاهی اوقات برای شرکت در همایش ادبی و شب شعر به ایران دعوت می شوم. هر دفعه با تعدادی از ادیبان نامی ایرانی، شاعران پارسیگوی کشورهای دیگر و اشعارشان آشنا می شوم. با برخی از آنان در تماس هستم، مکاتبه می کنیم. بهترین راه جهت آشنایی با آثار معاصر همین است. 9 –به نظر شما این سایت چه تاثیری در تقویت تعامل بین شاعران پارسی گو می تواند داشته باشد؟
خوشحالم که چنین پایگاه لازمی ایجاد شده است که همفکران می توانند به آنجا مراجعه کنند، شعر نقد کنند، با فعالیت ادیبان دیگر آشنا شوند و تماس برقرار سازند. 10 - راهکار شما برای احیا و رونق بخشیدن به زبان پارسی در کشورهای پارسی زبان چیست؟
برگزاری هماش ادبی و اقدامات مشابه آن آدم را وادار می کنند که با بزرگترها مشورت و تبادل نظر کند. این گونه همایش ها رواج شعر فارسی و جریان های تازه ای که در ادبیات ایران صورت می گیرد را مشخص می کنند. هر شرکت کننده شاهد ایجاد تاریخ ادبیات ایران می شود. این ارتباطبت فراملی و حس شریک بودن در کار مشترک دل آدم را پر می کند. به نظرم آشنایی و برقراری ارتباطات زنده بسیار تاثیرگذار است.
همچنین باید کشور ایران، فرهنگ دیرینه و ادبیات غنی آن را بیشتر به مردم کشورهای دیگر بشنسانیم. چون متاسفانه در بیشتر خبرگزاریهای بینالمللی ایران با چهره منفی معرفی می گردد و مردم از واقعیت و امکانات زیاد جمهوری اسلامی ایران آگاه نیستند.
باید بیشتر هنر و فرهنگ ایران را بشناسیم و بشناسانیم. نشان دادن فیلمهای باکیفیت ایرانی، تبلیغ گردشگری در ایران با استفاده از امکانات بینظیر آن، می تواند بسیار موثر باشد. البته از طرف خود، ما به دانشجویان از شیرینی زبان فارسی، عمق معنوی ادبیات ایران و زیبایی این کشور چهارفصل تعریف می کنیم، آثار کمنظیر شاعران و نویسندگان ایران را به زبان روسی ترجمه می کنیم. و کوشش می کنیم که دانشجویانمان مثل خودمان عاشق این دیار باشند. 11 –اگر نکته ای در این گفت و گو از قلم افتاده و دوست دارید در مورد آن صحبت کنید، ما در خدمت شما هستیم؟ 12 –در پایان ما را به اشعاری از خود میهمان کنید؟
این خاکِ گهربار که ایران شده نامش
شیریست که مابینِ دو دریاست کُنامش
خورشید برون آمده هر صبح ز مشرق
از برجِ اسد داده به اخلاص، سلامش
مهتاب، نشسته سرِ هر گنبدِ این خاک
مانند کبوتر که نشستهست به بامش
با فارس درخشنده شده نام خلیجش
از نیشکر فارس شکرگون شده جامش
از مرز، فرارفته به پیغمبریِ شعر
با سعدی و با مولوی از عشق، پیامش
شوقی ازلی دارم بر خاک عزیزش
عشقی ابدی در دل دارم به دوامش
پیشِ ستمِ زورگران، سینه سپر کرد
بنگر که از این همّت، دنیا شده رامش
از شرق، مشرّف بشو ـ ای باد صبا! ـ تا
یک بار، سلامم برسانی به امامش
شلمچه
شنیده اید که زمین دهان بگشاید؟
که اعماق آن به سخن درآید
سخن از عهد میهنی که قلبت سرشار است از عشق آن
سخن از دلاوری های ایثارگرانه مبارزان؟
شنیده اید که زمین حکایت کند؟
حکایت هزاران شهید مانده در آن
خاکستر شده در آتش یا ترکش خورده،
ز پای فتاده به تیر دشمن در جنگ؟
حکایت از جایی که سالهاست گشته
گلزارِ جان بر کفان و دلیران.
و هر یک از سربازانِ برگشته به آغوش خاک
بسانِ زخمیست نامرئی بر سینه خاک.
روزی با من به سخن در آمد این زمین
سخن از خون مبارزانِ بی باک،
که جوانیِ خود را فدا کرده اند
فدای عزت و آزادگیِ مادران و پدران.
در این پیکارِ مقدس قهرمانان نشان دادند
که سزاوارِ یاد و خاطره ای جاودان اند.
تا همه در جایجای این کره خاکی با کرامت،
آرامش و دوستی و عشقِ ابدی زندگی کنند.
می نالید و می گریست و از خدا می خواست این مرز و بوم
که از جنگ و کارزار حفظ کنند او را.
و دعای خیر کرد در حق بشریت
برای صلح و انسجام بر روی کره زمین!
در پاسخ نتوانستم حرفی بگویم –
فقط قطرات اشک در سکوت پایین می غلطید.
اشکها بر خاکی پر از درد و غم می ریختند
در سرزمینی دور - به نام شلمچه.
مصاحبه و تنظیم: مرضیه فرمانی
تاریخ ارسال خبر :
1398/5/13 در ساعت : 17:6:49
تعداد مشاهده این خبر :
437