به نام حضرت دوست
در روز جمعه 15 فروردین 1399
برنامه شب زنده یاد استاد دکتر سید حسن حسینی شاعر و منتقد ادبیات انقلاب اسلامی در گروه بین المللی هندیران در واتساپ برگزار شد .
دکتر علیرضا قزوه :
امشب شب زنده یاد دکتر سید حسن حسینی ست و نقش بزرگی که این شاعر عزیز برای شعر انقلاب داشته ست انشالله که بتوانیم استفاده کنیم و به همه ی عزیزانی که در این برنامه اشتراک می کنند خیر مقدم می گویم و از همه تشکر می کنم و دوستان عزیزم جناب اقای رضا اسماعیلی و جناب آذین فرد امشب در اجرای این برنامه به من کمک می کنند
رضا اسماعیلی :
به نام چاشنی بخش زبان ها
حلاوت بخش معنی در بیان ها
با تقدیم سلام باعث افتخار است در کنار استاد قزوه عزیز توفیق میزبانی شما خوبان را دارم
مشتاق شنیدن و خواندن اشعار ، یادداشت ها ، خاطرات و نقدهای شما هستیم .
در ادامه جناب آذین فرد
زندگینامه و فعالیت ادبی و معرفی کتاب های زنده یاد سید حسن حسینی به شرح زیر ارائه نمودند :
سید حسن حسینی (زاده ١ فروردین ۱۳۳۵ تهران - درگذشته ۹ فروردین ۱۳۸۳) شاعر، مترجم، نویسنده و پژوهشگر معاصر ایرانی بود. برخی به او لقب "سیدالشعرای شعر انقلاب" داده اند. او برگزیده اولین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر در بخش آئینی بود.
وی از سال ۱۳۵۲ نوشتن و سرودن را در مطبوعاتِ قبل از انقلاب علیالخصوص مجلهٔ فردوسی آغاز کرد و در سال ۱۳۵۸، حوزهٔ اندیشه و هنر اسلامی را که به همراه محمد رضا حکیمی و رخ صفت، تهرانی و آیتالله امامی کاشانی، راهاندازی کرد که مسئولیت بخش ادبیات و شعر را به همراه قیصر امین پور بر عهده داشت.
وی در سال ۱۳۷۹ مجموعهٔ کامل غزلیات بیدل دهلوی را که نزدیک به سه هزار غزل را در بر میگیرد به صورت ضبط شده خواند. حوزه فعالیتهای او شامل شعر، تحقیق، ترجمه و تألیف بود. او سالهای آخر عمرش را به سبکشناسی قرآن و زبانشناسی حافظ مشغول بود و در ۹ فروردین ۱۳۸۳ بر اثر سکته قلبی، درگذشت.
سید حسن حسینی در چهارمین همایش چهرههای ماندگار در سال ۱۳۸۳ مورد تقدیر قرار گرفت. به تازگی میدانی در محله طرشت تهران به نام این شاعر معاصر نامگذاری شدهاست.
کتاب ها :
همصدا با حلق اسماعیل (شعر، سال ۱۳۶۳ انتشارات سوره مهر): یکی از دفتر شعرهای منتشر شده در دهه شصت که مسوولان صفحات ادبی روزنامهها و نشریات و شاعران شناخته شده انقلاب، مطالعه آن را به شاعران جوان و نوجوان توصیه میکردند و تأثیر فراوانی نیز براین شاعران و همنسلان شاعر حتی گذاشت.
برادهها (مجموعهای از تأملات اجتماعی و ادبی، سال ۱۳۶۵ انتشارات سوره مهر)
بیدل، سپهری و سبک هندی (پژوهشی در زمینهٔ سبکشناسی، سال ۱۳۶۷)
گنجشک و جبرئیل (شعر، سال ۱۳۷۰ نشر افق)
مشت در نمای درشت (مقایسهٔ ادبیات و سینما از طریق معانی و بیان، سال ۱۳۷۱ ، انتشارات سروش)
گزیدهٔ شعر جنگ و دفاع مقدس (انتخاب، توضیح و نقد شعر، سال ۱۳۸۷، انتشارات سوره مهر)
نوشداروی طرح ژنریک (شعر طنز، سال ۱۳۸۵، انتشارات سوره مهر)
طلسم سنگ (نثرهای عاشورایی، سال ۱۳۸۵، انتشارات سوره مهر)
شقایق نامه
در ملکوت سکوت (شعر، سال ۱۳۸۸ ، انتشارات انجمن شاعران ایران)
از شرابههای روسری مادرم (شعر، انتشارات انجمن شاعران ایران)
سفرنامهٔ گردباد (شعر، انتشارات انجمن شاعران ایران)
تنها طرف آفتاب را گرفت (شعر، سال ۱۳۸۹ ، انتشارات انجمن شاعران ایران)
بالهای بایگانی (شعر، سال ۱۳۹۱، نشر افق): مجموعه اشعار منتشرنشدهٔ سید حسن حسینی در زمان حیاتش که توسط ساعد باقری و سهیل محمودی گردآوری شدهاست.
سکانس کلمات (مقالات، روایات و خاطرات، سال ۱۳۹۲، نشر نی)
ترجمه:
حمام روح (ترجمهٔ گزیدهای از آثار جبران خلیل جبران، سال ۱۳۶۴)
نگاهی به خویش (مصاحبه با شاعران و نویسندگان معاصر عرب، همراه با موسی بیدج)
شعر و آیینه (تئوری شعر و مکاتب شعری ترجمه کتاب فن الشعر احسان عباس، سال ۱۳۸۸ ، انتشارات سروش)
###
استاد مصطفی محدثی خراسانی شعری را
تقدیم به سیدحسن حسینی و کتاب گنجشک و جبرئیل کردند
☆☆☆
دیدارتو - کوه دیدنی - بشکوه است
برخورد به یک حماسه نستوه است
دفترچه شعرتو ولی شیعه درد
نی نامه خیزرانی اندوه است
☆☆☆
ازشام سکوت ما صدا خاسته است
درغربت کوفه آشنا خاسته است
یک شیعه شورشی ست این دفترشعر
خونخواهی عشق را به پا خاسته است
☆☆☆
استاد مصطفی محدثی خراسانی در ادامه مصاحبه ای را با استاد سید حسن حسینی
"برگرفته از شمارهی سیام مجلهی شعر ـزمستان 1381ـ ویژهی قیصر امینپور." ارائه نمودند
در ادامه خانم ها مستشار نظامی ، مرضیه فرمانی و اقایان اسماعیلی ، آذین فر ، کلیم اصغر از هند عقیل نجار محسن کاویانی به اشتراگ گزاری اشعار و تصاویر زنده یاد حسینی پرداختند
حمید حمزه نژاد به معرفی کتاب براده ها طنز نوشته های استاد سید حسن حسینی پرداخت و بخش هایی از این کتاب را به صورت صوتی خواند و بخش هایی را به صورت تصویر به اشتراک گذاشت
درود دوستان
آغاز دهه ی شصت ، آغاز شکوهمندی برای شعر انقلاب بود.
استاد شعبان کرمدخت شاعر مازندرانی بیان کردند:
استاد حسن حسینی را هیچگاه از نزدیک ندیدم اما بسیار از او آموختم.
'' همصدا با حلق اسماعیل '' در آن سالها ما را با ظرفیت های تازه شعر انقلاب آشنا کرد.
وهم سن و سال های من که تازه شعر را شروع کرده بودند بسیار از این کتاب یاد گرفتند.
البته کارهای قیصر و سلمان که نام های بزرگ آن سال ها بودند در کنار شعرهای سید حسن حسینی ، معلمان خوب ما بودند.
روح هر سه شاعر بزرگ انقلاب شاد و در جوار رحمت الهی
چند بیت از غزلی که 17 سال پیش به احترام شادروان سید حسن حسینی سرودم تقدیم می کنم
و مرد با غزلی عاشقانه در باران
عبور می کند از این کرانه در باران
هنوز می شنوم مثل یادهای دور
زلال زمزمه اش را شبانه در باران
آهای ! مرد تماشای آسمان در چشم
بخوان ترانه ، بخوان عاشقانه در باران
دکترقزوه و استاد کاکایی خاطراتی مشترکی را از بزرگی و منش طبع بلند استاد سید حسن حسینی بیان کردند
استاد رضا اسماعیلی بهاریه هایی متفاوت از دکتر سیدحسن حسینی
ارائه نمودند
۱
فردا صبح بهار تحويل مي شود
غروبي که فقط چهل و هفت بهار تکرار شده است!!!
۲
ماهي ها دل تنگ!
سير ها و سنجد ها در پلاستيک
بهار در دور دست ها!
۳
در راه پله ها
بوي تند سبزي پلو
پيچيده
تشديد پررنگي روي تنهايي من!
۴
مقابل آئينه مي ايستم
و از بهارهاي رفته خجالت مي کشم!
۵
زبان تلفن بند آمده !
انگشت ها به مرخصي نوروزي رفته اند!
***
جناب اقای امیر عاملی : حسن حسینی شاعری مولف و صاحب سبک بود شبه نداشت شبیه خودش بود حیف چه زود سفر کرد بعید است بزودی جایش پر شود دریغ میخورم
رضا اسماعیلی مقاله زیر را ارائه نمودند
خوانش «روایت پانزدهم» از مجموعه شعر «گنجشک و جبرئیل»، سروده سیدحسن حسینی
شاعران مُضطر، با نام تو چه کردند؟!
رضا اسماعیلی
_____________
خوانندگان و خواهندگان مشتاق شعر و ادبیات انقلاب اسلامی، بی هیچ تردیدی با نام بلند و پرفروغ سیدالشعرای شعر انقلاب «سید حسن حسینی» آشنا هستند. شاعر بلند آوازه ای که به خاطر برخورداری از دانش و بینش گسترده ادبی، و خلق و آفرینش آثاری فاخر و ارجمند در حوزه های نظم، نثر و پژوهش، نقشی تاثیرگذار در باروری و بالندگی شجره طیبه ادبیات انقلاب اسلامی داشت.
در بررسی آثار منظوم و منثور حسینی اما - پیش و بیش از هر چیز - باید بر باورمندی و «تعهد دینی» اش دست گذاشت و سیمای او را از این منظر به تماشا نشست. شاعری که متاثر از سیره و سلوک دینی و انقلابی مصلحان دین آگاه و روشن اندیشی چون امام خمینی، آیت الله طالقانی، استاد مطهری، آیت الله بهشتی، دکتر شریعتی و جلال آل احمد بود و منظومه فکری اش بر مدار ایمانی و مسلمانی می چرخید. شاعری که به راستی و درستی آمیزه ای از «درد» و «درک» مسلمانی بود و در صراط مستقیم توحید و رستگاری گام بر می داشت. شاعری آرمانی و عاشورایی که از دیو و دد بیزار بود و همچون مولانا با چراغ و آینه به دنبال انسان می گشت. انسانی روشن که برای گرفتاران گرداب بلا «کشتی نجات» و برای گم شدگان وادی ظلمت «مشعل هدایت» است. شاعری که با واژه به واژه شعرهایش عاشورا را نفس می کشید و کربلا را می سرود.
آری، نام بلند و روشن «سیدحسن حسینی» با شعر دینی و آیینی روزگار ما - بخصوص شعر عاشورایی - پیوندی ناگسستنی دارد، چنان که به درستی می توان از وی به عنوان یکی از پایه گذاران شعر دینی و آیینی بعد از انقلاب نام برد. شاعر رشید و رسالت مداری که برای ایفای رسالت انسانی و اجتماعی خویش، پا به وادی ادبيات گذاشت و با اقتدا به شاعرانی چون سیدعلی موسوی گرمارودی و طاهره صفارزاده در تحکیم و تثبیت شعر مدرن دینی گام برداشت.
شاعران نسل انقلاب حسینی را با مجموعه شعر«همصدا با حلق اسماعيل» که جز نخستین آثار منتشر شده در دهه اول انقلاب است می شناسند. این دفتر شعر در سال 1363 به همت حوزه هنری چاپ و منتشر گردید. «همصدا با حلق اسماعیل» هر چند یک مجموعه شعر مستقل عاشورایی نیست، ولی از آنجا که شعرهای مرتبط با عاشورا – در صورت و سیرت – حجم قابل توجهی از این دفتر را به خود اختصاص داده است، این مجموعه شعر را نیز می توان به نوعی یک مجموعه شعر عاشورایی به شمار آورد. سیدالشعرای انقلاب اسلامی در قاب و قالب شعرهای این صحیفه، غیرت عاشورایی خود را به عنوان یک شاعر مسلمان روشن اندیش به صورت تمام قد به تماشا گذاشته است. تاثیرپذیری شاعر از حماسه سرخ حسینی در آیینه بی غبار شعرهای این دفتر به روشنی قابل مشاهده است. بخصوص در شعرهای «لاله رخان»، «وداع»، «سرود سوم»، «وصیت» و «نفرین». معروف ترین شعر عاشورایی این دفتر غزل «وداع» است که به خاطر زبان سهل و ممتنعی که داشت در آن سال ها بسیار مورد اقبال و استتقبال قرار گرفت و زمزمه مردان و جوانمردان و پهلوانان شد:
می روم مادر که اینک کربلا می خوانَدَم
از دیار دور یار آشنا می خوانَدَم
مهلت چون و چرایی نیست مادر، الوداع!
زان که آن جانانه بی چون و چرا می خواندم
وای من گر در طریق عشق کوتاهی کنم
خاصه وقتی یار با بانگ رسا می خواندم
بانگ «هل من ناصر» از کوی جماران می رسد
در طریق عاشقی روح خدا می خواندم
می روم آنجا که مشتاقانه با حلقوم خون
جاودانْ تاریخ ساز کربلا می خواندم
ذو الجناح رزم را گاه سحر زین می کنم
می روم آنجا که نای نینوا می خواندم ... (1)
این شعر که از زبان یکی از رزمندگان دفاع مقدس سروده شده است، جان و جهانی عاشورایی و لهجه ای کربلایی دارد. چنان که ضیاءالدین ترابی در نقدی که بر این شعر نوشته است با تاکید بر این دقیقه می گوید:
«شاعر شعر خود را با خبر از سفری آغاز می کند. سپس در بیت دوم به ضرورت آن می پردازد و در بیت سوم به توضیح واژه «یاری» که در بیت آمده می پردازد و در بیت چهارم بین قیام تاریخی امام حسین(ع) و قیام مردم مسلمان ایران رابطه ای تنگاتنگ ایجاد می کند و نیز بر راه شهیدان که ادامه همان راه سالار شهیدان کربلاست تاکید می ورزد و پس از توضیحی که در بیت پنجم در این باره می دهد با به کارگیری ترکیب های «ذوالجناح رزم»، و «نای نینوا» ضمن محکم کردن گره های عاطفی شعر، فضایی عاشورایی و کاملا روحانی به شعر می بخشد...» (2)
علاوه بر شعرهایی که در قالب های غزل، مثنوی، نیمایی سروده شده اند، تقریبا تمام رباعی های این دفتر نیز که حجم قابل توجهی از کل این مجموعه شعر را به خود اختصاص داده است – به صورت مستقیم و غیرمستقیم – لهجه عاشورایی دارند. رباعی های معروفی که در دوران دفاع مقدس زمزمه روز و شب رزمندگان در جبهه ها بود، از جمله دو رباعی زیر:
شوریده سری که شرح ایمان می کرد
هفتاد و دو فصل سرخ عنوان می کرد
با نای بریده نیز بر منبر نی
تفسیر خجسته ای ز قرآن می کرد (3)
***
دریا به طلب از برهوت تو گذشت
یک قافله نعره در سکوت تو گذشت
آن روز اگر چه تشنه بودی، اما
صد رشته قنات از قنوت تو گذشت (4)
اما در میان همه آثاری که از حسینی منتشر شده است، هیچ دفتری از نظر انسجام ساختاری، ارجمندی مضمون و برخورداری از مولفه های زیباشناختی به پای مجموعه شعر عاشورایی «گنجشک و جبرئیل» نمی رسد. تعلق خاطر حسینی به این مجموعه شعر عاشورایی تا حدی بود که وصیت کرد تا این کتاب را به عنوان «شفیع» بعد از وفاتش با او دفن کنند. چاپ این مجموعه شعر در سال 1370 به راستی اتفاقی خجسته در شعر آیینی روزگار ما بود. اتفاقی که ذهن و زبان بسیاری از شاعران انقلاب را به سمت شعر سپید و بهره برداری از ظرافت ها و ظرفیت های آن برای بیان مضامین دینی متمایل کرد. در این نوشتار، به اغتنام فرصت می خواهیم به خوانش شعری از این مجموعه بنشینیم. شعر «روایت پانزدهم» که به اسوه صبر و صلابت حضرت زینب(س) تقدیم شده است. شعری که سند آبروی «زن مسلمان» است:
«پلک صبوری می گشایی/ و چشم حماسه ها/ روشن می شود/ کدام سر انگشت پنهانی/ زخمه به تار صوتی تو می زند/ که آهنگ خشم صبورت/ عیش مغروران را/ منغص می کند/ می دانیم/ تو نایب آن حنجره ی مشبّکی/ که به تاراج زوبین رفت/ و دلت/ مهمان سرای داغ های رشید است/ ای زن !/ قرآن بخوان/ تا مردانگی بماند/ قرآن بخوان/ به نیابت کل آن سی جزء/ که با سر انگشت نیزه/ ورق خورد/ قرآن بخوان/ و تجوید تازه را/ به تاریخ بیاموز/ و ما را/ به روایت پانزدهم/ معرفی کن/ قرآن بخوان/ تا طبل هلهله/ از های و هوی بیفتد/ خیزران/ عاجزتر از آن است/ که عصای دست/ شکست های بزک شده باشد/ شاعران بیچاره/ شاعران درمانده/ شاعران مضطر/ با نام تو چه کردند ؟/ تاریخ ِ زن/ آبرو می گیرد/ وقتی پلک صبوری می گشایی/ و نام حماسی ات/ بر پیشانی دو جبهه ی نورانی می درخشد:/ زینب!» (5)
شاعر در «روایت پانزدهم» به دنبال پرده برداری و رونمایی از سیمای حماسی و عاشورایی حضرت زینب(س) است که زیر آوار تحریف و جهل و خرافه به فراموشی سپرده شده است. رونمایی از سیمای روشن زنی سربلند که به رغم روایت زرد و مغموم بعضی از شاعران، کاشف زیبایی های کربلا و عاشوراست. زنی که تاریخ از تکلم نام بلندش به خود می بالد. و چه اندک و کم شمارند شاعرانی که در تکلم نام روشن او به لکنت نیفتند و با زبان شعر از سیمای سرخ و حماسی او رمزگشایی کنند.
هر چند بعد از انقلاب اسلامی - بخصوص در دهه شصت - در شعر عاشورایی قرائت حماسی و معرفتی جایگزین قرائت صرف ماتمی و مرثیه ای شد، ولی واقعیت این است که در دهه های بعد، به خاطر غلبه رویکرد شورآفرینی در شعر آیینی و هیئتی، دیگر بار قرائت ماتمی از قرائت حماسی سبقت گرفت و لهجه طیفی از شاعران و مداحان به لهجه شعرهای مذهبی پیش از انقلاب برگشت. شعرهایی که مرکز ثقل آنها «تحریک احساسات» مخاطبین به قصد شورآفرینی صرف است. حال آن که یکی از مولفه های شعر آیینی اصیل، پایبندی به «صدق واقعه» و پرهیز از تحریف وقایع تاریخی است. دقیقه ای که همواره مورد تاکید عالمان روشن اندیش دینی و مقام معظم رهبری بوده است. متاسفانه با همه تاکیدات، همچنان طیفی از شاعران و مداحان به نگاه تک بعدی به حضرت زینب در شعر آیینی بسنده کرده اند و سیمای پیام آور کربلا را به صورت مسخ شده و نیمرخ بر بوم شعر به تصویر کشیده اند که جفایی بزرگ در حق عقیله بنی هاشم است.
این کاستی و ضعف در اشعار تعزیه خوانان از بسامد بالاتری برخوردار است. برای مثال در پاره ای از اشعار تعزیه خوانان، حضرت زینب(س) در قامت زنی مضطر، افسرده، ستم کش، زار و نالان، اسیر زندان تقدیر، مغضوب کینه چرخ فلک، و... خودنمایی می کند که با سیمای حقیقی و عاشورایی او هیچ گونه قرابت و سنخیت معقول و مقبولی ندارد. زنی که شبیه خوانان در تعزیه معرفی می کنند، زنی است که «تقدیر» گلیم بختش را سیاه بافته است، از همین رو جز نفرین به زمین و زمان و روزگار کج کردار کار دیگری ندارد! چنان که در بخشی از شعرهای تعزیه از زبان امام می شنویم که: «راضی گشتم که زینب خوار گردد!!»
شهید سعید عبدالکریم هاشمی نژاد در نقد این آموزه های جعلی که به نام دین و از زبان بزرگان دینی در میان مردم ترویج می شود، می گوید: «آیا این با منطق سازش دارد که ما به آن حضرت و یاران عزیزش نسبت خواری و ذلت بدهیم! اگر حسین(ع) می خواست بانوی قهرمان کربلا یعنی زینب خوار گردد، در برابر یزید تسلیم می شد و با او بیعت می نمود، ولی فرزند پیغمبر نه تنها برای نجات خواهر بزرگ خود از خواری بلکه برای نجات اسلام و انسان ها از ذلت و ننگ آن فداکاری عجیب و فوق طاقت بشری را انجام داد...حضرت امام حسین(ع) می فرماید: این ناپاک مرا بین دو کار مخیر ساخت. یا ذلت را بپذیرم و در برابرش تسلیم شوم یا آنکه کشته شوم، اما از ما خاندان، ذلت و خواری به دور است، نه خدا برای ما ذلت می خواهد و نه پیامبرش و نه مؤمنین و پاکدلان و نه دامن های منزهی که ما را در میان خود پرورش داده است.» (6)
اما شما با خواندن «روایت پانزدهم» پیش و بیش از هر چیزی احساس غروری حماسي مي كنيد. چرا که حسینی در «گنجشک و جبرئیل» با مجاهدتی زینب گونه به دنبال تکثیر «ریشه و اندیشه» عاشورا و تحلیل هنرمندانه و شاعرانه فلسفه قیام حسینی است. گویی شاعر پس از «روز واقعه» همدوش زینب بر فراز تاریخ ایستاده و دل نگران غبار تحریفاتی است که شاعران صورت بین بر چهره عاشورا می پاشند. شاعران مضطری که چشم زیبابین ندارند و عاشورا را از چشم دنیابین یزید روایت می کنند. شاعران دریغاگویی که از تلفظ و تنفس آیه روشن «ما رایت الا جمیلا» عاجزند و در تعریف زینب، واژه ای جز «آه و آوخ» ندارند! شاعران درمانده ای که قدشان به ارتفاع فهم «هیهات مناالذله» نمی رسد و در کربلا چیزی جز شمر و یزید و خولی و حرمله نمی بینند. در اینجاست که شاعر خطاب به زینب که وارث داغ های رشید است می گوید:
شاعران بیچاره
شاعران درمانده
شاعران مضطر
با نام تو چه کردند ؟!
در این کوفه بازار جهل و خرافه، شاعر رسالت خود را بازتاب صدای حماسی زینب می داند. بازتاب صدای روشن زنی که تاریخ در مقابل استقامت او زانو زده است. از همین روست که واژه به واژه اين شعر عاشورايي در جان ما لذتي آميخته با حماسه و سربلندی مي ريزد. بيان محكم و فاخر شاعر، مضمون بكر و با طراوت، واژگان نجيب و غيرت مند و محتوای برگرفته از آموزههای اصيل ديني به اين شعرعاشورايي شرافتي مي بخشد كه هر انساني از خواندن آن - به سهم خود - حظِ معنوی مي برد.
حسيني در مجموعه شعر «گنجشک و جبرئیل» در راهی نو گام برداشته و تجربه ای جدید را آزموده است. چرا که انتخاب قالب سپید برای بیان مضامین دینی و آیینی در زمان حسینی تجربه ای سخت و پر مخاطره بود. زیرا در آغاز انقلاب بسیاری از شاعران مسلمان قالب های نیمایی و نو را قالب های لائیک می دانستند و برای بیان مضامین دینی گرد این قالب ها نمی چرخیدند. در واقع بزرگانی چون گرمارودی و صفارزاده – از نسل شاعران مسلمان پیش از انقلاب - و سلمان هراتی، سیدحسن حسینی و قیصر امین پور از نسل شاعران انقلاب با انتخاب قالب های نو(نیمایی، سپید و آزاد) برای بیان مضامین دینی، دست به «تابو» شکنی زدند و تهمت «لائیک» بودن را از پیشانی این قالب ها پاک کردند.
دقیقه دیگری که به ارجمندی شعر «روایت پانزدهم» افزوده است، تقید و پایبندی شاعر به ادب «توحید» و و آداب ستایشگری اهل بیت و پرهیز از فرو افتادن در چاه و چاله غالی گری و کژتابی های مضمونی و اعتقادی است. استاد سید علی موسوی گرمارودی در بخشی از یادداشتی که بر مجموعه شعر «گنجشک و جبرئيل» نوشته است، با تاکید بر این دقیقه می گوید: «سيّد حسن حسيني در مجموعه والا و ارزشمند «گنجشک و جبرئيل» بنايي نو نهاده است که در آن، نه ذرّه ای ادب توحيد خدشه ديده است و نه در توصيف اهل بيت به حوزه های غلوی که در «شمع جمع» فؤاد کرماني و امثال او به چشم مي خورد، وارد شده ـ و خدا داناست چه بهانه ها که به دست دشمنان ش
يعه مي دهد اين غلّوها ـ و نه هيچ از قلّه هاي کرامت و حماسه آنان فروتر آمده است.» (7)
روایت پانزدهم، تفسیر فصیح «نصر من الله و فتح قریب» است. روایت پیروزی نور بر ظلمت و خون بر شمشیر. شاعر در این شعر سربلند ما را به کشف زیبایی های بی بدیل عاشورا فرا می خواند. زیبایی های شگفتی که تا کنون از نگاه شاعران به دور مانده است. و به راستی نیز عاشورا یک فتح الفتوح بزرگ معنوی است که باید با زبان شعر از آن رمزگشایی کرد. بی توجهی به پیامهای عزت بخش و انسان ساز عاشورا و ارائه تصویر شکست از قیام حسینی و ختم کردن تاسوعا و عاشورای حسینی به عزاداری تنها و غفلت از ابعاد حماسی و معرفتی این رستاخیز الهی، ظلمی بزرگ به عاشورا و امام عاشوراست. چرا که پیروزی در مکتب حسینی تعریفی جز «عمل به تکلیف» ندارد. به خاطر چنین اعتقاد و باوری است که حضرت امام خمینی(ره) در جواب کسانی که در سالهای مبارزه پیروزی انقلاب اسلامی را در برابر نظام استبدادی شاه زیر سوال می بردند، فرمود: «ما مأمور به تکلیفیم، نه مأمور به نتیجه.» و این دقیقهای است که از نگاه شاعران اصیل عاشورایی پنهان نمانده است. نگاه به عاشورا به عنوان «فتحی قریب» و حماسهای بی بدیل و با شکوه، چنان که شاعر نام آور انقلاب زنده یاد «سید حسن حسینی» در سپیدسروده «روایت پانزدهم» که به اسوه صبر و صلابت حضرت زینب(س) تقدیم شده است، با الهام از فراز «ما رایت الا جمیلا» این فتح الفتوح را در نهایت زیبایی به تصویر کشیده است.
___________
منابع و مآخذ:
1 - حسینی، سید حسن، همصدا با حلق اسماعیل، تهران، انتشارات حوزه هنری، چاپ اول، 1363 ، صص 30 و 31.)
2 - نادمی، سید احمد، شمشیر باستانی شرق، تهران، هنر رسانه اردیبهشت، چاپ اول، 1387 ، مقاله «یک دنیا عشق، یک عالم عاطفه»، به قلم ضیاءالدین ترابی، ص 141.
3 - حسینی، سیدحسن، همصدا با حلق اسماعیل، تهران، انتشارات حوزه هنری، چاپ اول، 1363 ، ص 103.
4 - همان، ص 107.
5 - حسینی، سید حسن، گنجشک و جبرئیل، تهران، نشر افق، چاپ پنجم 1384، صص 65 تا 67.
6 - درسي كه حسين به انسان ها آموخت، شهيد سيدعبدالكريم هاشمي نژاد، ص393.
7 - موسوی گرمارودی، سید علی، غوطه در مهتاب، مجموعه مقالات در بارۀ شعر شاعران کهن و معاصر، تهران، انجمن قلم ایران، چاپ اول، 1388، مقاله: شاعری در تصرف شعر.
***
مصطفی محدثی خراسانی نوشته های خودش با نام
"راز رشید شعر معاصر،"
را ارائه کرد :
سید حسن حسینی،آمده بود ،تابا عشق ،بینش،دانش و مجاهدتک خستگی ناپذیرخویش،بیرق رسالتی بزرگ را درجبهه فرهنگی انقلاب اسلامی،بردوش گیرد.مسئولیت اولین گروه شعربرآمده از انقلاب که درسال 1358درحوزه هنر و اندیشه اسلامی شکل گرفت، امکانی فراهم آورد تا سید حسن حسینی از این پایگاه به انجام رسالت خویش مبادرت ورزد،او باهمکاری در تشکیل این جلسه و تلاش درقوام یافتن و به کمال رسیدن آن ، محورتشکلی قرار گرفت که جریان سازی شعر انقلاب را بر عهده داشت وپی افکن مبانی آن شد.
كلام و بيان سيدحسن حسيني بهعنوان يكي از اصليترين معلمان شعر انقلاب و ترسيمكننده مدار آن، در ذهن و زبان صدها شاعر برومند انقلاب جاري است و همچنان فريادگر تفكر شيعي در شعر خواهد بود.
سيد در جايي گفته بود: «گنجشك وجبرئيل وصيتنامه معرفتي من است و وصيت كردهام در قبر آن را همراهم كنند.» به واقع آنان كه محضر شكوهمند آن حنجره شورشي شيعي و آن روح شفاف و در عين حال طوفاني را به درستي درك كردهاند، گواهي خواهند داد كه حرف حرف گنجشك و جبرئيل، پارههاي جان و گدازههاي دلي است كه در طول تاريخ تشيع باليده است و در نيمه دوم قرن چهاردهم شمسي بر زبان بزرگمردي چون او به جلوه آمده است.
عمر سيد، طوليكوتاه داشت اما در عرض عمر بابركتش توانست به اندازه چند انسان فرهيخته، تأثيرگذار، حركتآفرين و جهتدهنده باشد، با اين وجود چيزي از دريغ ما در از دست دادن اين بزرگ مرد كاسته نخواهد شد و حسرت کارهای بزرگی که هنوز اگر فرصت داشت می توانست انجام دهد بر دل ما خواهد ماند..
سيدحسن حسيني در عرصه شعر معاصر از بسياري جهات چهرهاي منحصر به فرد بود. بارزترين وجوه اين انحصار، خلاقيتهاي بد يع و ژرف و درآميختن آن با معرفت ارجمند علوي و روح حماسي حسيني است.
بدون ترديد «سيدحسن حسيني»با آن آثارعمیق ، ارجمندو نقش تاثیر گذاری که در جریان شعر متعهد و ارزشی و آیینی این روزگار داشت، علمدار رشيد شعر شيعي در اين دوره است . حسيني در شعر و نقد و معرفت، تمامتخواه بود و به قلهها ميانديشيد و همراهانش را نيز در دامنهها نميپسنديد. اين روحيه سيد موجب ميشد كه بسياري او را سختگير قلمداد كنند و از همراهي با او بازمانند. سيد به آرمانها و ارزشهايي دلبسته بود و ايمان داشت كه با وجودش عجين شده و بخشي از هويت او را شكل ميدادند و طبيعي بود كه حاضر نباشد و نتواند بر سر آنها معامله كند و يا خدشه وارد كردن بر آنها را به تسامح بگذراند. بسياري از تلخيها كه البته براي اهلش شيرين بودند و قهرها و رنجيدنهاي سيد ناشي از ايستادن بر سر اين مواضع اصولي بود. شعر سيد نمونه برجستهاي از شعر موجز بود. او دنيايي مضمون و تصوير و تخيل و احساس و انديشه را در شعري به شدت كوتاه، به عميقترين لايههاي هستي مخاطبانش منتقل ميكرد و اين درحاليست كه نگاه و رفتار و به طور كلي شخصيت و هستي سيد، هزاران مرتبه موجزتر از شعرش بود پس بايد اذعان كرد كه نمی شود در این مجال مختصر به بیان بخش کوچکی از وجوه شعر و شخصیت و نقش او در عرصه فرهنگ و هنر این روزگار پرداخت ، اما: آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید.
مصطفی محدثی خراسانی
سرکار خانم فیروزه حافظیان :
با سلام و احترام به فرهیختگان محترم و طلب درجات عالی تر برای مرحوم آقای دکتر سید حسن حسینی شاعر نامور معاصر.
همیشه برای تفکر و شعر آن مرحوم ارزش فوق العاده ای قائل بوده و هستم در ویژه نامه ای که روزنامه ی جام جم در سوگ این شاعر گرانقدر در آن سال ها چاپ کرده بود مطلبی را نوشتم
علی محمد موئدب :
یک بار استاد ارجمندم، قیصر عزیز از من دعوت کردند که در تدوین یادداشتهای سید در موضوع زیباشناسی در قرآن (اگر حافظه ام در مورد عنوان درست یاری کند )کمک کنم . آن وقت متاسفانه توفیق نیافتم ولی همیشه منتظر انتشار آن یادداشتها هستم
شایان ذکر است که خط هایی از خطاطان هندیران که اشعار سید حسن حسینی را نوشته بودند به اشتراک گذاشته شد
دکتر قزوه ضمن تشکر از همه اعضا شرکت کننده در این جلسه مجازی به نواری از استاد عبدالکریم سروش اشاره کرد که در آن در رابطه با شعر سید حسن حسینی وبخشهایی در رابطه با اشعار خود علیرضا قزوه صحبت کرده ست که بسیار قابل تامل ست
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی ست
گروه هندیران در واتساپ مشغول فعالیت می باشد که ویژه برنامه هایی هر هفته جمعه ساعت 21 به وقت تهران 22 به وقت دهلی برگزار می کند
تهیه و تنظیم: حمید حمزه نژاد
تاریخ ارسال خبر :
1399/1/17 در ساعت : 20:22:53
تعداد مشاهده این خبر :
186