ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



بالا بلند ...( برای علی اکبر علیه السلام )

( برای علی اکبر علیه السلام )
 


بالا بلند بود و همیشه بهاربود

برگ و بری به شوکت صد شاخسار بود

لبهایش از شکوفه ی وحیِ ندیدنی

لبخندش آیه های عنایت مدار بود

از راه آمد و به بیابان سلام کرد

با قامتی صبور که باران تبار بود

از راه آمد و به اذان ایستاد  آه !

ایمان لایقش به خلایق نثار بود

از فرط شور ِ حنجره اش نعش آسمان

بالا سر کویر به گریه دچار بود

از ترس رحمتش که در آفاق  شعله زد

خار و خس بیابان ، مشتی غبار بود

تکبیر گفت و مثل قد و قامتش چه سبز

قدقامت نماز زمین برقرار بود



آمد اذان به دوش و گلایه به سینه داشت

دریای حزن سرزده اش بیگدار بود

اطرافش از شکایت خصم زبان نفهم

یا خارزار بود وَ یا کارزار بود

گلدسته های شانه اش انگار زخم داشت

وقتی اسیر سرزنش این حصار بود

هر شاخه اش به جرات شمشیر قد کشید

آن سرو سرفراز چنین سر به دار بود

از هر کجای باغ تنش رسته بود سر

سرهای بیقراری او بی شمار بود

خونش دوید در تن صحرا و بعد از آن

آن خارزار تشنه ، دریا کنار بود



بالا بلند بود و اذانی که گفته بود

از جنس خطبه های علی رستگار بود

از نسل گریه های غم انگیز فاطمه

اندوه سرخ حنجره اش آشکار بود

آیینه ای که رو به جمال محمدی

روییده بود و یکسره در انتشار بود

آری ستاره های صدایش طنین وحی...

آری چه بی مضایقه دنباله دار بود...

بالا بلند بود و اذان بهار بود

با هرچهار فصل جهان سازگار بود.
کلمات کلیدی این مطلب :  علی اکبر ، اذان ، ظهر عاشورا ، کربلا ،

موضوعات :  عاشورایی ، آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1393/8/10 در ساعت : 14:57:5   |  تعداد مشاهده این شعر :  760


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدمهدی عبدالهی
1393/8/11 در ساعت : 0:33:38
سلام و عرض ادب خانم مهيجي بزرگوار
درود بر شما
زيبا بود
ماجور باشيد در سايه عنايات اباعبدالله الحسين
پيروز و سربلند باشيد
محمد حسین انصاری نژاد
1393/8/11 در ساعت : 18:18:11
سلام ودرود.
احسنت.
دست مریزاد.
قبول حضرتش باد.
بازدید امروز : 575 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,956,968
logo-samandehi