سلام بر جناب خصلتی که به همتش ستون نقد کج دار و مریض حرکت رو به موت خود را ادامه می دهد
مرحوم حسن خوشزاد از مداحان اهل بیت بود که جلسه ای ثابت در حسینه ی پاچنار مشهد داشت که بسیاری از مداحان سر شناس در ان شرکت می کردند وی خود اهل شعر و ذوق هم بوده است
ایشان در شهریور سال 92 در بیمارستان رضوی مشهد در گذشتند

این غزل اگر هیچ نداشته باشد پشتوانه عاطفی خوبی دارد.شعری که در فضایی احساسی شکل کرفته باشد زیبایی های خاص خود را دارد. تاثیر فضای حرم وحس وحال شاعر در شعر به خوبی دیده میشود.البته مصوت کشیده در انتهای شعر به عنوان قسمتی از قافیه نیز در دلنوازی آهنگ شعر کمک به سزایی می کند.همچنین از نقاط قوت این شعر شروع قابل تقدیر ان است.بیت اول شروع خوبی برای این غزل بوده است که اگر اندکی تجربه شاعر بیشتر میبود این موفقیت میتوانست در ابیات بعد نیز تکرار شود وچه بسا که ابیات بهتری نیز شکل می گرفت. در بیت دوم استفاده از شکل محاوره ای«پاشدن فلج» ناخواسته این بیت را تحت تاثیر خود قرار داده وباعث شده است تا زیبایی مصراع دوم این بیت دیده نشود.همچنین در انتهای بیت سوم استفاده کردن از «ها»به جای بله باز هم ناهماهنگی بین زبان معیار ومحاوره به وجود اورده است.در بیت چهارم به نظر می رسد شاعر به ضرورت ومحدودیت وزن از حرف اضافه«به» صرف نظر کرده که کاملا در خوانش شعر جای خالی ان حس می شود.اما درمصراع دوم همین بیت اشکالی محتوایی بر شعر وارد است چرا باید در حرم یک جوان به آرامشنوزاد غبطه بخورد مگر این آرامش برای سنین دیگر اتفاق نمی افتد؟گاهی عدم تجربه کافی در سامان دادن به فرم درونی وبیرونی شعرحاصلش اینگونه مصراع هایی میشود .در بیت بعد هم همین اتفاق رخ داده استشاعر میگوید میشود از فیروزه کاری حرم حس کرد که شمشاد ها به دیوارها رشک میبرند ولی نحوه ی بیان این مطلب به گونه ای است که کاملا مشخص است منظور شاعر هنوز در بیت انعکاس نیافته است.شاعر میخواهد بگوید درآبی های فیروزه ای وکاشیکاری حرم آنقدر زیبایی وشگفتی نهفته است که شمشاد ها به این زیبایی حسرت کاشیها را میبرند.بیت بعد که تقابل بین اشک زائر وپنجره فولاد رانشان میدهد نسبتا بیت موفقی ازکار درآمده است اما بیت بعد شاعر به تفاوت حس وحال زائر در ماه های مختلف درمواجهه با حرم صحبت میکند که چندان منطقی به نظر نمی آید.چرا حس وحال زائر باید در ماه تیر یا مهر با مرداد واسفند متفاوت باشد؟بیت بعد که احتمالا نام یکی از دوستان شاعر را درخود دارد ارتباط عمودی ابیات را به هم ریخته است اما بعد از این بیت دو بیت قابل توجه در پایان شعر آمده است که شعر را عاقبت به خیر کرده است.یک نکته برای یاد آوری خود وشاعر ودوستانی که این نوشته را میخوانند شایان ذکر می نماید وآن اینست که چرا شاعر در حذف ابیاتی که از قدرت وتاثیر گذاری کل اثر میکاهد.کوتاهی میکند.به نظر بنده هر بیتی که استحکام شعر را به هم زده یا حرف قابل به عرضی نداشته باشد بهتر است حذف شود تا قوت بقیه ابیات بیشتر به چشم بیاید.از شاعر محترم به خاطر صبر وحوصله وتحمل جملات شکسته بسته ام تشکر می کنم.یاحق.

سلام برادرم.عالی گفته ای.قبول باشد.
ازشفای درد پشت پنجره فهمیده ام
نرم شد از اشک زائرها دل فولادها
افرین

آفرین. آفرین. بسیار عالی. اجرت با منظور و مرادت امام رضا باد!

سلام جناب خرسندی
قبول باشد ارادت شاعرانه تان
"از شفای درد پشت پنجره فهميده أم
نرم شد از اشک زائرها دل فولاد ها"
همواره آیینی باشید.
یاعلی(ع)

سلام و اجرتان با امام رضا(ع)
یا امام الرحمه امشب از خدا درخواست کن
تا جهان گردد رها از فتنه ی جلادها

سلام و عرض ادب اخوي
اجرتان با مولاي رئوف
درود بر شما

درود! خوب بود:رهایی می دهی ازبندحتی بی زبانی را/مرا هم فرض کن آقا پناه آورده آهویی!